هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 541

صفحه 541

حکایت 775: نعمت فردوس برای شما

نقل است: روزی هنگام ظهر حضرت آیت الله سید عبد الحسین دستغیب سوار هواپیما شدند و خواستند برای اقامه ی نماز اول وقت از هواپیما پیاده شوند، مسئولان گفتند: در هواپیما بسته است و اجازهی خروج به کسی داده نمی شود. شهید دستغیب بسیار ناراحت شدند و آثار افسردگی و بغض در چهره شان نمایان شد. لحظه ای به حالت سکوت ایستادند، گویی سکوت نبود که ارتباطی با مبدأ هستی و یک تصمیم و گشودن پنجره ای برای پرواز بود. موقع حرکت هواپیما رسید، به محض روشن شدن هواپیما، آتشی از داخل موتور هواپیما زبانه کشید و خدمه ی هواپیما هراسان شدند. خلبان بلافاصله هواپیما را خاموش کرد. در باز شد و از مسافران خواسته شد که به سرعت از هواپیما خارج شوند. بعد از آن گفتند: هواپیما دچار نقص فنی شده و دست کم چهار تا پنج ساعت تأخیر خواهد داشت. از میان آنها فقط شهید دستغیب بود که از ته دل خوشحال و خشنود بود و مرتب می گفت: نماز، نماز، وقت نماز. پایین رفتیم و در سالن فرودگاه، نماز مغرب و عشا را خواندیم. پس از خواندن نماز اعلام شد که هواپیما آماده شده است مسافران سوار شوند. از آن جا به جده حرکت کردیم و آقا عمره را به جا آورد و به سلامتی برگشت؛ ولی از آن قصه ی شگفت انگیز گویی نماز سید بود و بس! (1)

حکایت 776: علت اصلی تأخیر

از پسر عموی حضرت آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی نقل شده است که می گفت: من در کودکی با ایشان به مکتب می رفتم و برای کوتاه شدن راه از میان کشتزارها میگذشتم و هر چه به ایشان اصرار میکردم که شما هم با من بیایید، او نمی پذیرفت و می گفت: شاید صاحبان آنها راضی نباشند که ما از مزرعه ی آنها عبور کنیم! من می گفتم: اولا ما وزنی نداریم که بخواهیم کشت آنها را پایمال کنیم، ثانیا ما از جاهای خشک می گذریم؛ اما ایشان قبول نمی کرد و دیرتر از من به مکتب می رسید و مورد اعتراض معلم قرار می گرفت و او هم علت اصلی دیر آمدن خود را نمی گفت!(2)

حکایت 777: قدر شناسی!

مرحوم آیت الله العظمی محمد علی اراکی نسبت به اساتید، تواضع و فروتنی داشتند. ایشان خیلی قدر شناس بودند. شخصی نقل می کند: مدتها در مدرسه ی فیضیه، شبها اقامه ی جماعت میکردند و ما خیلی از اوقات شرکت می کردیم. من نوعأ میدیدم بعد از مدرسه ی فیضیه نزدیک ایوان آینه سر قبری می رفتند و فاتحه می خواندند. یک بار از ایشان پرسیدم: آیا صاحب این قبر از خویشاوندان شما است؟ فرمودند: نه. گفتم: چرا هر شب برای او فاتحه می خوانید؟ فرمودند: ایشان برای من داستانی از منقبت علی(علیه السلام)تعریف کرده؛ از این رو بر من حق پیدا کرده است!(3)


1- لاله ی محراب (دیدار با ابرار) / 138، به نقل از: یادواره ی شهید دستغیب / 16 - 17
2- آیت الله گلپایگانی فروغ فقاهت / 19.
3- آیت الله اراکی یک قرن وارستگی / 105.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه