هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 542

صفحه 542

حکایت 778: هزار پا!

شیخ اجل سعدی می گوید: دست و پا بریدهای، هزارپایی بگشت. صاحبدلی بر او گذر کرد و گفت: سبحان الله!(1) با هزار پای که داشت، چون اجلش(2) فرا رسید، از بی دست و پایی گریختن نتوانست!

چو آید ز پی، دشمن جان ستان

ببندد اجل، پای اسب دوان

در آن دم که دشمن پیاپی رسید

کمان کیانی، نشاید کشید(3)

حکایت 779: خداترسی زن باغبان!

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات می نویسد: گویند در بصره رئیسی بود. وی روزی در باغ خود چشمش بر زن باغبان افتاد. آن زن در غایت حسن و نهایت عفاف(4) بود، پس باغبان را از پی کاری فرمود، تا از نزد او دور شد رئیس زن را گفت: برو و درها را ببند. زن رفت و باز آمد و گفت: همه ی درها را بستم الآ یک در که نمی توان بست. رئیس گفت: آن کدام است؟ زن گفت: آن دری است که میان تو و آفریدگار است که به هیچ سبیل (راه)، آن در بسته نشود! رئیس چون این سخن بشنید، استغفار کرد و به توبت و انابت مشغول شد.(5)

حکایت 780: خداوند محتاج!

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: در روزگار خواجه عبد الملک، زاهده ای (زنی زاهد) از متعبدان وقت بود و بزرگان به دعای این ضعیفه(6) تقرب میکردند. وقتی امیر را حادثه ای افتاد، در شبی تاریک با خواص خود نزد آن زاهده آمد و صبر کرد تا از اوراد فارغ شد. خاضگی گفت: خداوند (امیر) نزد تو آمده و از تو دعایی می خواهد. زاهده بر خود بلرزید و بانگ بر او زد و گفت: خداوند مگوی، چگونه خداوند باشد کسی که به دعای زنی محتاج باشد؟! آن گاه هر دو گریان شدند و توبه کردند.(7)

حکایت 781: الطف لطیف!

یحیی معاد رازی (یکی از عرفا) می گفت: الهی! مر موسی کلیم را و هارون عزیز را نزدیک فرعون طاغی باغی فرستادی و گفتی: «سخن با او آهسته بگویید.»(8) الهی! این لطف تو است با کسی که دعوی خدایی می کند، خود لطف تو چگونه بود با کسی که بندگی تو را از میان جان می کند؟ و گفت: الهی! لطف و چلم تو با


1- یعنی خدا از هر چه شایسته ی مقام او نیست منزه است؛ ولی در استعمال ثانوی برای ابراز تعجب به کار می رود.
2- قال أستاذ البلغاء الإمام علی (ع): کفی بالاجل حارسا !
3- گلستان / باب سوم. حکایت 24. لطیفه: مردی در تصادف با اتومبیل یکی از پاهایش را از دست داد و ادعای یک میلیون تومان خسارت کرد. راننده گفت: آقا جان! بنده میلیونر نیستم. مرد یک پا در جوابش گفت: بنده هم هزارپا نیستم
4- عفاف: عشت و پاکدامنی
5- جوامع الحکایات 337.
6- لطیفه در مشرق زمین، مردها زن را ضعیفه می خوانند؛ ولی تاریخ شرق پر است از مردانی که مغلوب همین عیفه ها شده اند؟
7- جوامع الحکایات / 338
8- فقولا أ قولا لینا: طه /44
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه