هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 552

صفحه 552

(باعورا) بود که به زهد خود می نازید و به رنج مشخ مبتلا شد. (فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ)(1)، سگ در او شد. چهارم،

عوج بن عنق خطا است و صحیح آن «عوج بن عرق» است. ر.ک: مناقب العارفین 1/ 545؛ به نقل از: غیاث /3006؛ ترجمهی قاموس به زبان ترکی 1/ 800.(2) که به قوت و لری لجاج می کرد(3) و در دست او هلاک شد. پنجم، فرعون لعین که به مصر و آنهار او مفاخرت میکرد و لشکرکشی می کرد و در همان آب غرقه گشت و به لشکرکشی او هلاک شد.(4) همچنین دشمنان انبیا و اولیا تا روز قیامت در کارند و کم نیستند و امتحان در امتحان باقی است: و ذلک تقدیر العزیز العلیم )(5)

امتحان در امتحان است ای پسر

هر که گوید من شدم سرهنگ در

پس به هر دوری ولی قایم است

تا قیامت آزمایش دایم است

قول إن من أمو را یاد گیر تابه إلا و خلافیها نذیر(6)

حکایت 804: مرصاد!

روزی از روزها، عمرو بن عبید بر منصور - خلیفه ی عباسی - وارد شد و سوره ی مبارکه ی «والفجر» را قرائت کرد تا به این آیه ی شریفه رسید: وإن ربک لبالمرصاد)(7) . منصور منظور عمرو را درک کرد و پرسید: پروردگار در کمین کیست؟ عمرو گفت: در کمین فردی که در حضور او مرتکب خطا می شود. ای امیر ! از خدا بترس؛ زیرا پیش روی تو آتشی افروخته شده تا کسانی را که به کتاب خدا و سنت پیامبر عمل نمی کنند، در کام خود فرو برد. سلیمان بن مخالد که در آن جا حاضر بود به عمرو گفت: ساکت شو که امیر مؤمنان را اندوهگین ساختی! عمرو گفت: ای ابن مخالد! وای بر تو، خود از پند و اندرز دادن به خلیفه زبان فرو بسته ای، اکنون در صدد آن هستی که دیگران را نیز به سکوت واداری تا لب فرو بندند و خلیفه را موعظه نکنند؟!

آن گاه عمر و خطاب به خلیفه ادامه داد: ای امیر؛ از خدا بترس. این مردم قادر نیستند به تو سودی رسانند و اگر آنها به انحراف کشیده شوند و به انجام کارهای ناپسند روی آورند مسئولیت تمامی آن کارهای ناروا بر عهده ی تو است. آنها مسئول کارهای اشتباه تو نخواهند بود؛ زیرا به آنها نمی توان گفت که چرا خلیفه را از کارهای ناروایش بازنداشتید؛ اما از تو می توان پرسید که چرا اجازه دادی رعیت به کارهای خلاف حق و انصاف و عدالت سوق پیدا نمایند. پس ای خلیفه! دنیای آنها را با تباه ساختن آخرت خود، آباد و تأمین مکن. سوگند به پروردگار اگر روزی این کارگزاران آگاه شوند که تو از آنان عدل و انصاف و منش انسانی می خواهی حتی یک تن


1- أعراف / 176. ترجمه: متل او (بلعم باعورا) همچون سگ هار است.
2- عوج بن عوف، نام مردی بلند قامت بوده که در زمان آدم علا به دنیا آمد و تا زمان موسی عللا بزیست موسی عصای خود را بر کعب (شانه ی او زد، بیفتاد و برد. آنچه میان مردم با عنوان «عوج بن عنق» مشهور شده
3- اشاره به ژرف / 51
4- اشاره به یونس / 90 و نیز می تواند اشاره ای داشته باشد به بقره / 50، أنفال / 54، شعراء / 66، عنکبوت /40، إسراء /103. أعراف / 136، خوف / 55، دخان / 24.
5- أنعام / 96، بس / 38، فضلت /12، ترجمه: این تقدیر و اندازه گیری خداوند توانای دانا است.
6- مناقب العارفین 545/1 - 546. نکته: بیت سوم به این آیه اشاره دارد: «و إن من أمه إلا خلا فیها نذیره. فاطر / 24،ترجمه: و همرامتی در گذشته انذار کننده ای داشته است.
7- فجر / 14، ترجمه: به یقین پروردگار تو در کمینگاه (ستمگران) است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه