هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 557

صفحه 557

بیمار افتاده. شخصی را التماس کردم مرا نزد او برد. چون رفتم، دیدم در خرابه ی بی دری بیهوش افتاده و نیم خشتی زیر سر نهاده. سلام کردم، چون در حالت احتضار بود التفاتی نکرد. بار دیگر سلام کردم، مرا شناخت، سر او را بر دامن گرفتم، مرا از آن منع کرد و گفت: بگذار، این سر را به جز از خاک سزاوار نیست. سر او را بر زمین گذاشتم، دیدم اشعاری چند به عربی می خواند. گفتم: تو را وصیتی هست؟ گفت: وصیت من به تو آن است که چون وفات کنم روی مرا بر خاک گذاری و بگویی: پروردگارا! این بندهی ذلیل تو است که از دنیا و مال و منصب

آن گریخته و رو به درگاه تو آورده است که شاید او را قبول کنی. جامه و زنبیل مرا به قبرکن ده و این قرآن و انگشتر مرا به هارون الرشید رسان و به او بگو: این امانتی است از جوانی غریب و این پیغام را از من به وی گوی: «زنهار به این غفلتی که داری نمیری.» این گفت و جان به جان آفرین سپرد.

جهان ای برادر نماند به کس

دل اندر جهان آفرین بند و بس

چو آهنگ رفتن کند جان پاک

چه بر تخت مردن چه بر روی خاک

بلی چون رفتنی شد زین گذرگاه

ز خارا(1) ببریدن باز خرگاه

حکایت 809: فلسفه ی آفرینش مگس!

آورده اند: روزی منصور عباسی در حالی که بر منبر نشسته بود و سخن می گفت، مگسی روی بینی او نشست. منصور مگس را با دستش دور کرد (حال آن که خلفا دست شان را روی منبر تکان نمی دادند. مگس پرواز کرد و بر چشم او نشست. او مجددأ مگس را پراند، ولی مگس دوباره روی چشم دیگر او نشست(2) تا این که منصور ناراحت شد و مگس را با دستش کشت. چون از منبر پایین آمد، از عمرو بن عبید پرسید: خدا مگس را برای چه خلق کرد؟ عمرو گفت: برای این که ستمگران را ذلیل کند. منصور پرسید: این را از کجا میگویی؟ گفت: از قول خدای تعالی که فرموده:(وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ)(3). منصور گفت: خدای تعالی راست فرموده است.(4)

حکایت 810: مردان زن نما!

دکتر حاج حسین توکلی از شاگردان عارف بالله شیخ رجبعلی خیاط، نقل می کند: روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم. سوار ماشین شدم، میدان فردوسی یا پیش تر از آن ماشین نگه


1- نوعی سنگ سخت
2- «الباب» ای: لما ت آب یعنی: لما دفع، رجع. به قول شیخ اجل سعدی: شیرین بضاعت بر مگس چندان که تندی می کند او بادبیزن همچنان در دست و می آید مگس
3- حج / 73، ترجمه: و هر گاه مگس چیزی از آنها برباید. نمی توانند آن را باز پس گیرند. هم این طلب کنندگان ناتوان هستند و هم از مطلی بان.
4- فصلنامه ی بینات شماره ی 10/ 73: به نقل از: الاقتباس 2/ 156. نکته: آورده اند که روزی منصور عباسی پس از آن که از مزاحمت پی در پی مگس ها خسته شده بود. از امام صادق (ع) پرسید: «یا ابا عبد الله لای شئ خلق الله . عر و جل . الذباب؟» ای ابا عبدالله ! خداوند مگس را برای چه آفریده است ؟ امام صادق (ع) فرمود: «إذن به الجبارین!» از آن جهت که ستمگران را ذلیل و خوار نماید؛ بحار الانوار 47/ 166 ح 6: به نقل از: علل الشرایع 2/ 496، باب 249، ح 1.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه