هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 562

صفحه 562

بعد ابوحمزه از اصحاب خاص امام سجاد شد و امام باقر و امام صادق و امام کاظم عاب را درک و از فیض آنها استفاده کرد تا جایی که امام رضا علی فرمود: ابوحمزه، لقمان زمان خود بود؛ زیرا چهار نفر از ما را خدمت کرده بود.(1)

حکایت 819: گوشه ای از حساب و کتاب قیامت

حجت الاسلام و المسلمین استاد قائمی فرمودند: پیرمرد مستی را ملاقات کردم. او از گذشته ی خود صحبت می کرد که در جوانی در تجارت با شخصی مشغول کسب و کار بودم و بعد از مدتی از هم جدا شدیم. این گذشت، روزی در راه اصفهان در یکی از کاروان سراها شب را به صبح می رساندم که شب در عالم خواب صحرای محشر را دیدم و بعد از حساب مرا به طرف بهشت می بردند، شخصی را دیدم که سراپا در آتش بود. وقتی نزدیک تر آمدم، دیدم همان رفیق دوران تجارتم است. تا چشمش به من افتاد، ایستاد و گفت: یادت می آید در زمان شراکت ما دو تومان از من نزد تو مانده بود؟ من که متعجب و ترسان شده بودم بعد از کمی فکر کردن دیدم که درست میگوید؛ ولی من فراموش کرده بودم. به او گفتم: بله؛ ولی این جا دار پاداش است نه دار عمل و از من کاری ساخته نیست و پولی ندارم که به تو بدهم. او نیز گفت: پس باید به اندازه ی یک سکه ی دو تومانی روی بدن شما آتش بگذارم. وقتی او انگشت شصت خود را روی قوزک پایم گذاشت ناگهان با صدای بلندی از خواب بیدار شدم و دیدم که از همان محل چرک و خون می آید که به شدت درد داشت و بالاخره مرا نزد عالم شهر بردند و جریان را تعریف کردم. ایشان فرمودند: مقداری پول برای رد مظالم بده و من نیز چنین کردم. الآن بعد از گذشت چندین سال اگر پایم را در جای گرمی قرار دهم بازهم جایش درد میکند.(2)

حکایت 820: احتیاط شگفت آور

زمانی یک گوسفند غارتی، با گوسفندان کوفه مخلوط شد. یکی از عابدان کوفه پرسید: گوسفند چند سال عمر می کند؟ گفتند: هفت سال: از این رو تا هفت سال از خوردن گوشت گوسفند اجتناب ورزید!(3)

حکایت 821: ام جعفر و حق الناس

محدث متبحر ثقه الاسلام نوری در دار السلام از عالم فاضل صالح حاج ملا ابوالحسن مازندرانی نقل کرده است که گفت: من دوستی داشتم اهل فضل و تقوا به نام ملا جعفر بن عالم صالح ملا محمد حسین طبرستانی از اهل قریه ای که آن را «تیلک» گویند. وقتی طاعون عظیم آمد و تمام بلاد را گرفت، اتفاق افتاد که جماعت بسیاری پیش از او وفات کردند، در حالی که او را وصی خود قرار داده بودند. او اموال آنان را جمع کرده بود و هنوز به محل مصرف نرسانده بود که به طاعون هلاک شد و آن مالها ضایع شد و به مصارفی که باید برسد نرسید و چون حق تعالی بر من منت نهاد و زیارت عتبات عالیات و مجاورت قبر ابا عبدالله الحسین(علیه السلام)را روزی من


1- یکصد موضوع، پانصد داستان 1/ 538 - 539؛ به نقلی از شاگردان مکتب ائمه (ع) 100/1
2- کرامات معنوی/ 70
3- سیمای فرزانگان / 110
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه