هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 572

صفحه 572

حکایت 830: سوگند شیطان

عارفی به مرد خود گفت: شیطان بر پدر و مادر تو (أدم و حوا) سوگند خورد که نصیحتگر آنان است(1) و دیدی که با ایشان چه کرد!(2) حال که به گمراهی تو سوگند خورده (3)معلوم است که با تو چه می کند! اکنون دامن همت به کمر زن و خود را از مکر و فریبش برهان!(4)

حکایت 831: مردی که اندرز خواست

مردی از بادیه به مدینه آمد و حضور رسول اکرم می رسید و از آن حضرت پندی تقاضا کرد. رسول اکرم(علیه السلام)راه فرمودند: خشم مگیر و بیش از این چیزی نفرمود.

آن مرد به قبیلهی خویش برگشت. اتفاقا وقتی به قبیلهی خود رسید، اطلاع یافت که در نبودن او جوانان قومش به مال قبیلهای دیگر دستبرد زده اند و آنها نیز مقابله به مثل کرده اند و کار به جاهای باریک رسیده و دو قبیله در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند. شنیدن این خبر خشم او را برانگیخت. فورأ سلاح خویش را برداشت و به صف قوم خود ملحق شد. ناگهان به یاد سخن رسول خداشاه افتاد و با خود گفت: الأن وقت آن است که آن جمله ی کوتاه را به کار بندم.

جلو آمد و رهبران صف مخالف را پیش خواند و گفت: این ستیزه برای چیست؟ اگر منظور غرامت آن تجاوزی است که جوانان نادان ما کرده اند، من حاضرم از مال شخصی خودم ادا کنم. علت ندارد که ما برای چنین چیزی به جان یکدیگر بیفتیم و خون یکدیگر را بریزیم.

طرف مقابل که سخنان عاقلانه ی این مرد را شنیدند، غیرت و مردانگی شان تحریک شد و گفتند: ما هم از تو کمتر نیستیم. حالا که چنین است ما از ادعای خود صرف نظر میکنیم. آن گاه به قبیلهی خود بازگشتند.(5)

حکایت 832: مردهای میان مردگان!

شرفیاب شدن حضور عارف مجذوبی چون سید بن طاووس در حله، برای علاقه مندان، فرصتی الهی بود. دانشوران و توده ی مردم هر یک به دیدارش شتافته و به فراخور ظرفیت خویش از دریای بی پایان معنویتش بهره مند می شدند. روزی در بستانی بر خاک نشسته بود که یکی از آشنایان به دیدارش آمد و گفت: حالت چگونه است؟ سید پاسخ داد: چگونه است حال کسی که مرداری بر سر و مرداری بر دوش افکنده و مردگان فراوان پیکرش را احاطه کرده اند؟! مرد با شگفتی پرسید: من در این جا مرده ای نمی بینم، چگونه چنین سخنی بر زبان می رانی؟ سید گفت: آیا نمیدانی عمامه ام از کتان است، زمانی گیاهی شاداب و از زندگی برخوردار بود؛ ولی اکنون مرده است. لباسم از پنبه بافته شده است، پنبه ای که زمانی زنده و خرم زندگی


1- و قاسمهما إلی ما لمن الناصحین: أعراف / 21.
2- ر.ک: بقره / 36. 38. اعراف /20، 22. 24. 27. طه / 120 .123.
3- ر.ک: ض / 82: حجر / 39.
4- ماهنامه ی بشارت. شما ردی 62/6 ؛ به نقل از: الخزائن /60
5- داستان راستان 1/لال - 9: به نقل از: اصول کافی 404/2 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه