هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 581

صفحه 581

صلاح بنده اش خبردار است و بخشش و مهربانی او از هر بخشنده و مهربانی زیادتر است و به طوری که میدانیم در عبودیت، هیچ خوی پسندیده ای بهتر، جامع تر و نافذتر از تقوا نیست؛ زیرا هر گاه بهتر از آن وجود داشت سزاوار بود که آن را در مقام توصیه نام ببرد و از آن جا که بدان اکتفا کرده، هویدا است که سفارشی بهتر و ارزنده تر از آن وجود ندارد!(1)

حکایت 847: دو موعظه ی قرآنی

آدام متز می نویسد: موقعی که عضد الدوله وارد بغداد شد، ملاحظه کرد که مردم بر اثر فتنه های مداوم بین شیعه و سنی و کشتار و گرسنگی و آتش سوزی از بین رفته اند و از آن جا که سخنوران مذهبی محرک قتل و غارتها بودند کار ایشان را ممنوع اعلام کرد؛ اما ابن سمعون از فرمان سرپیچی کرد و طبق معمول روز جمعه بر منبر رفت. عضد الدوله وی را خواست، شکر معتضدی ابن سمعون را نزد عضد الدوله آورد و از بیم آن که وی را آسیبی برسد، در راه توصیه میکرد که زمین را ببوسد و با خضوع و خشوع سلام بدهد و جواب شاهنشاه را به ملایمت و آهستگی بگوید و خود درون رفت که اذن ورود بگیرد. ابن سمعون نیز همراه وی وارد شد و رو به خانه بختیار (امیر پیشین کرد و این آیه را خواند: (وَکَذَٰلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَیٰ وَهِیَ ظَالِمَهٌ ۚ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ)(2) ، آن گاه رو به سوی عضد الدوله برگرداند و این آیه را خواند: (ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ)(3) و به طرز شگفت آوری موعظه را ادامه داد به طوری که شاه را با همه ی جباریت، دیدگان تر شد که سابقه نداشت! (4)

حکایت 848: این آیه را هرگز فراموش نکن

نقل کرده اند: یکی از علمای بزرگ، تحصیلات خود را در حوزه ی علمیه نجف اشرف به پایان رساند. هنگامی که می خواست به وطن خویش بازگردد، برای خداحافظی حضور استادش شرفیاب شد. در پایان مراسم به استادش عرض کرد: پند و موعظه ای بفرمایید. استاد فرمود: پس از اتمام این زحمتها، آخرین اندرز، کلام خدا است. این آیه را هرگز فراموش مکن! خداوند می فرماید: (َلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَیٰ(5) که آیا او ندانست که خداوند همه ی اعمالش را می بیند؟!

از دیدگاه یک مؤمن واقعی، عالم محضر خدا است و همه کارها در حضور او انجام میگیرد و همین شرم حضور برای دوری از گناهان کافی است. (6)

از توام یا رب فراموشی مباد

هر که می خواهد، فراموشم کند(7)


1- کشکول شیخ بهایی 1/ 440 - 441
2- هود 102. ترجمه: و چنین است بازخواست پروردگارت که اهالی شهرهایی را که ستمگرند فرو می گیرد، بی گمان بازخواست او سهمگین و سنگین است.
3- یونس /14، ترجمه: سپس شما را پس از ایشان در این سرزمین جانشین کردیم تا بنگریم چگونه رفتار می کنید.
4- قرآن پژوهی / 784: به نقل از: تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری (آدام متز، مترجم: علیرضا ذکاوتی قراگزلو) 69/2 -70
5- علق / 14.
6- قصه های قرآن / 149؛ تفسیر نمونه 20/ 66.
7- ملا فاضل
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه