هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 596

صفحه 596

حکایت 864: عمل منافقانه!

زمخشری(1) نقل می کند که ابوهریره(2)، «مضیره»(3) را بسیار دوست می داشت. هنگام غذا خوردن نزد معاویه

و سر سفره او می رفت و مضیره تناول میکرد و هنگام نماز نیز نزد علی علا رفته، به آن حضرت اقتدا میکرد. چون اعتراض کردند، گفت: مضیرهی معاویه، لذیذتر است و نماز پشت سر علی، بهتر است!(4)

حکایت 865: شاه و حکیم

ناصر الدین شاه در سفر خراسان به هر شهری که وارد میشد، طبق معمول، تمام طبقات به استقبال او میرفتند و هنگام خارج شدن نیز او را مشایعت می کردند، تا این که وارد سبزوار شد. در سبزوار نیز عموم طبقات از او استقبال کردند.

تنها کسی که به بهانه ی انزوا و گوشه نشینی از دیدن او امتناع کرد، حکیم و فیلسوف و عارف معروف، حاج ملا هادی سبزواری بود. از قضا تنها شخصیتی که شاه در نظر گرفته بود در مسافرت خراسان او را از نزدیک ببیند، همین مرد بود که در همه ی ایران شهرت پیدا کرده بود و از اطراف کشور، طلاب به محضرش می شتافتند. وی حوزه ی علمیه ی عظیمی در سبزوار تشکیل داده بود.

شاه که از آن همه استقبالها، دیدن ها، کرنش ها و چاپلوسی ها خسته شده بود، تصمیم گرفت خودش به دیدن حکیم برود.

به شاه گفتند: حکیم، شاه و وزیر نمی شناسد. شاه گفت: ولی شاه، حکیم را می شناسد. جریان را به حکیم اطلاع دادند. یک روز شاه به اتفاق یک پیشخدمت به خانه ی حکیم رفت. خانه ای بود محقر با اسباب و لوازمی بسیار ساده. شاه ضمن صحبتهایش گفت: هر نعمتی، شکری دارد. شکر نعمت علم، تدریس و ارشاد است، شکر نعمت مال، اعانت و دستگیری است، شکر نعمت سلطنت هم البته برآوردن حوائج است. من میل دارم شما از من چیزی بخواهید تا توفیق انجام آن را پیدا کنم. حکیم گفت: من حاجتی ندارم، چیز هم نمی خواهم. شاه گفت: شنیده ام شما یک زمین زراعتی دارید، اجازه بدهید دستور دهم آن زمین از مالیات معاف باشد. حکیم گفت: دفتر مالیات دولت مضبوط است که از هر شهری چقدر وصول شود. اساس آن با تغییرات جزئی به هم نمی خورد. اگر از من مالیات نگیرند، همان مبلغ را از دیگران خواهند گرفت، تا پولی که باید از سبزوار وصول شود، تکمیل گردد. شاه راضی نشود که تخفیف دادن به من یا معاف شدن من از مالیات،


1- أبو القاسم محمود بن عمر زمخشری از علمای معروف اهل سنت است. وی تالیفاتی دارد از جمله تفسیر الکشاف و کتاب ربیع الأبرار. او در بیست و هفتم رجب سال 467 هجری در زمخشر چشم به جهان گشود. مدتی در مکهی مکرمه سکونت اختیار کرد: از این رو به «جار الله» (همسایه ی خدا) ملقب شد. سپس به وطن خود برگشت و در شب عرفه ی سال 528 هجری از دنیا رفت.
2- ابوهریرهی دو سی یکی از اصحاب رسول خدا(ص) بود. وی در شکم پرستی معروف بود، در جعل حدیث و ساختن روایات بی اساس به قدری گستاخ بود که عمر بن خطاب او را از نقل حدیث منع کرد و مورد اعتراض عایشه ( یکی دیگر از حدیث سازان) و عثمان و علی واقع شد. او در سال 57 یا 56 هجری قمری از دنیا رفت و ولید بن عقبه حاکم مدینه بر او نماز خواند.
3- غذایی است که از شیر ترشیده درست می کنند.
4- سفینه البحار 713/2 . شاید این جریان در صفین بوده که حضرت علی و معاو به نزدیک هم بودند.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه