هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 628

صفحه 628

افراد بی بضاعت و عیالمند بر من وارد شدند و من از آنها پذیرایی کردم و به هر یک مقداری کمک کردم؛ از این رو خرسندم.

حضرت فرمود: به جان خودم سوگند! تو شایسته ی این شادمانی هستی به شرط این که آن عمل را نابود نکرده باشی یا بعد از این نابود نکنی.

عرض کرد: چگونه ممکن است از بین ببرم با این که من از شیعیان خالص شمایم؟!

فرمود: اکنون آن نیکی و کمک به برادران را نابود کردی. پرسید: با چه چیز از بین بردم؟ امام فرمود: خداوند می فرماید: «صدقه های خود را با منت نهادن و آزار کردن باطل نکنید»(1)، عرض کرد: اما من نه منت نهادم و نه آنها را آزردم. آن حضرت تفصیل داد که منظور، هر نوع اذیتی است.

در نظر تو آزردن آنهایی که صدقه دادهای بزرگ تر است یا فرشتگانی که مأمور تو هستند یا آزردن ما؟ جواب داد: آزودن شما و ملائکه. حضرت جواد فرمود: به راستی مرا آزردی و صدقه ی خود را باطل کردی. پرسید: با چه کارم شما را آزردم یابن رسول الله؟ آن حضرت شرح داد: با همین سخن که گفتی چگونه باطل میکنم آن را با این که از شیعیان خالص شمایم. میدانی شیعه ی خالص ما کیست؟ عرض کرد: نه! فرمود: تو خود را با مؤمن آل فرعون سلمان، ابوذر، مقداد و عمار برابر دانستی، آیا با این سخن ملائکه و ما را نیازردی؟

عرض کرد: استغفر الله واتوب الیه یابن رسول الله! پس چه بگویم؟

فرمود: بگو من از دوستان شمایم و دشمن دشمنانتان و دوست دوستانتان هستم. عرض کرد: همین را می گویم و همین طور نیز هستم و از آنچه گفتم توبه کردم. امام فرمود: اکنون ثواب های از بین رفته ی صدقه ات بازگشت کرد.(2)

أفدت بالمن ما قدمت من حسن

لیس الجواه إذا أسدی بمنان

حکایت 923: گرفتاری یوسف ع

ابوحمزه ثمالی گفت: نماز صبح جمعه ای را با حضرت زین العابدین با خواندم. ایشان پس از نماز به قصد منزل حرکت کردند، من هم خدمتشان بودم. وقتی به منزل رسید کنیزی داشت به نام سکینه، او را خواستند و فرمودند: مبادا مستمند و فقیر را که به در خانه ی ما می آید مأیوس برگردانی، حتما هر کس آمد غذایش بدهید؛ زیرا امروز جمعه است.

عرض کردم: آقا! همه ی کسانی که می آیند مستحق نیستند. فرمودند: ثابت (اسم ابوحمزه) می ترسم بعضی مستحق باشند و از در خانه ی ما محروم شوند، آن گاه بر ما خانواده نازل شود آنچه بر خانوادهی یعقوب نازل شد، پس سؤال کنندگان را غذا بدهید.

حضرت یعقوب هر روز گوسفندی میکشت، مقداری خودشان مصرف می کردند و بقیه را صدقه می دادند. مرد مؤمن و مستمندی در حال روزه با منزلتی که نزد خداوند داشت، از در خانه ی آنها گذشت، افطار شب جمعه


1- بقره / 264.
2- پند تاریخ 127.125/4 : به نقل از : کلمه ی طیبه / 254.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه