هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 661

صفحه 661

پیامبر در مسجد مدینه بود که عدی وارد شد و سلام کرد. رسول اکرم(صله الله علیه و اله وسلم)پس از جواب سلام، پرسیدند: کیستی؟ عدی گفت: پسر حاتم طایی ام.

پیامبر(صله الله علیه و اله وسلم)او را احترام کرد و با خود به خانه برد. در راه که پیامبر و عدی می رفتند، پیرزنی لاغر و فرتوت جلوی پیامبر را گرفت و به سؤال و جواب پرداخت. مدتی طول کشید و پیامبر با مهربانی و با حوصله جواب پیرزن را میداد.

عدی با خود گفت: این اخلاق نشان میدهد که این مرد پیامبر است. جباران و دنیاطلبان چنین خلق و خویی ندارند که جواب پیرزنی مفلوک را این قدر با مهربانی و حوصله بدهند.

همین که عدی وارد خانه ی پیامبر شد، بساط زندگی پیامبر را خیلی ساده و بی پیرایه یافت. آن جا فقط یک تشک بود که معلوم بود پیامبر روی آن می نشیند. پیامبر آن را برای عدی انداختند. عدی هر چه اصرار کرد که خود پیامبر روی آن بنشیند، پیامبر قبول نکردند، آن گاه عدی روی تشک نشست و پیامبر روی زمین.

عدی با خود گفت: این هم نشانه ی دوم از اخلاق این مرد که از نوع اخلاق پیامبران است نه پادشاهان پیامبر به عدی فرمودند: مگر مذهب تو مذهب رکوسی(1) نیست؟ عدی گفت: آری.

پیامبر پرسیدند: پس با چه مجوزی یک چهارم درآمد مردم را می گرفتی؟ این کار که در دین تو روا نیست. عدی که مذهب خود را از همه حتی نزدیک ترین خویشاوندانش پنهان داشته بود، از سخن پیامبر سخت در شگفت ماند و با خود گفت: این هم نشانه ی سوم که نشان می دهد این مرد، پیامبر است.

سپس پیامبر به عدی فرمودند: تو به فقر و ضعف بنیه ی مالی امروز مسلمانان نگاه میکنی و میبینی مسلمانان بر خلاف سایر ملتها فقیرند. دیگر این که می بینی امروزه انبوه دشمنان بر آنها احاطه کرده و حتی بر جان و مال خود ایمن نیستند. دیگر این که می بینی حکومت و قدرت در دست دیگران است. به خدا قسم طولی نخواهد کشید که این قدر ثروت به دست مسلمانان برسد که فقیری میان آنها پیدا نشود. به خدا قسم! آن چنان دشمنان شان سرکوب شوند و چنان امنیت کامل برقرار گردد که یک زن بتواند از عراق تا حجاز به تنهایی سفر کند و کسی مزاحم وی نگردد. به خدا قسم! نزدیک است زمانی که کاخ های سفید بابل در اختیار مسلمانان قرار گیرد.

عدی از روی کمال عقیده و خلوص نیت، اسلام آورد و تا آخر عمر به اسلام وفادار ماند. وی سال ها بعد از پیامبر اکرم(صله الله علیه و اله وسلم)و زنده بود. او سخنان پیامبر را که در اولین برخورد به او فرموده بودند و برای آینده ی مسلمانان پیش بینی کرده بودند، همیشه به یاد داشت و فراموش نمی کرد. عدی می گفت: به خدا قسم نمردم و دیدم که کاخ های سفید بابل به دست مسلمانان فتح شد و امنیت چنان برقرار شد که یک زن به تنهایی می توانست از عراق تا حجاز سفر کند، بدون آن که مزاحمتی ببیند. به خدا قسم! اطمینان دارم زمانی خواهد رسید که فقیری میان مسلمانان پیدا نشود!(2)


1- مذهب رکومی یکی از رشته های نصرانیت است.
2- داستان راستان 15/1 - 23؛ به نقل از : سیره ی ابن هشام 2/ 578 - 580، (وقایع سال دهم هجرت).
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه