هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 665

صفحه 665

میکند. خیال کرد امام علیه او سخن می گوید و منظورش کشته شدن او است، پس رو به مأمون کرد و گفت: با امیرالمؤمنین! تو را به خدا و به خدماتی که نسبت به پدرت هارون کرده ام سوگند میدهم سخنان این مرد را در بارهی من نپذیر. مأمون به حضرت رضا عرض کرد: آقا! خودش راضی نیست، ما هم به سوگند او احترام میگذاریم و گفته اش را می پذیریم. به جلودی گفت: به خدا قسم سخن علی بن موسی را در باره ات نمی پذیرم، آن گاه به دژخیم دستور داد او را هم به دو رفیقش ملحق کند و جلودی نیز کشته شد.(1)

حکایت 972: تقلید از علی ع

یکی از پادشاهان، مسخره ای (دلقک) داشت که با تقلید از اشخاص باعث انبساط خاطر شاه میشد. شاه سنی بود؛ ولی وزیرش مردی ناصبی و دشمن خاندان نبوت(علیه السلام)بود. زمانی پادشاه به سفر رفت و وزیر را به جای خود نشاند. وزیر میدانست دلقک از دوستان علی است، روزی او را خواست و گفت: باید برای من از علی بن ابی طالب(علیه السلام)تقلید کنی. او هر چه عذر آورد، پذیرفته نشد، عاقبت از روی ناچاری یک روز مهلت خواست.

روز بعد با لباس اعراب در حالی که شمشیری بر کمر داشت وارد شد، جلوی وزیر آمد و با لحنی جدی و آمرانه گفت: به خدا و پیامبر و خلافت بلافصل من ایمان بیاور؛ وگرنه گردنت را می زنم، وزیر به خیال این که شوخی می کند، سخت خندید.

دلقک جلوتر آمد و با لحنی جدی تر سخنان خود را تکرار کرد و مقداری شمشیر را از نیام خارج کرد. خنده ی وزیر شدیدتر شد. بالاخره در مرتبه ی سوم پیش آمد و تمام شمشیر را از نیام کشید و سخنان خود را تکرار کرد. وزیر در حالی که غرق در خنده بود ناگاه متوجه شد شمشیری بران بر فرقش فرود آمد و با همان ضربت مرد. .

دلقک فرار کرد، پادشاه دستور داد او را پیدا کنند، وقتی حاضر شد جریان را برای پادشاه نقل کرد و پادشاه از عمل او خندید و او را بخشید.(2)

حکایت 973: توجه ائمه (علیهم السلام) به دوستان

محمد بن مسلم(3) می گوید: از کوفه به طرف مدینه حرکت کردم، مریض بودم. به امام باقرع عرض شد که محمد بن مسلم مریض است، آن حضرت به وسیلهی غلامی شربتی که سرپوش پارچه ای روی آن بود فرستاد. غلام شربت را آورد و گفت: به من دستور داده اند تا این شربت را نخوری از این جا نروم. همین که شربت را به دهان نزدیک کردم بوی مشک از آن خارج شد. دیدم شربتی خوش طعم و سرد است. وقتی آشامیدم غلام گفت: امام باقر فرموده بعد از آن که آن را خوردی حرکت کن بیا. از فرموده ی آن حضرت در اندیشه فرو رفتم، قبل از آشامیدن، قدرت ایستادن نداشتم؛ اما وقتی شربت را خوردم مثل این که همه ی


1- پند تاریخ 102/5 - 106: به نقل از : الکنی و الالقاب 2/ 136.
2- پند تاریخ 5/ 106 - 107؛ به نقل از: الخزائن (نراقی ).
3- محمد بن مسلم از بزرگان اصحاب امام باقر و امام صادق (ع) است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه