هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 76

صفحه 76

او زشت شمردم؛ اکنون می خواهی خودم سخن چینی کنم؟! بگو همه توبه کنند تا دعایشان مستجاب شود. آن گاه توبه کردند و خداوند باران نازل فرمود.(1)

حکایت 114: نتیجه ی فاش کردن راز!

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: ابراهیم مدبر می گوید: در آن وقت که امیرالمؤمنین مأمون به روم رفته بود، روزی سوار بود و او را اسفهسالاری بود «عجیب» نام. گفت: یا عجیب! می خواهم که اسب با تو بدوانم تا بنگرم که اسب تو چگونه می رود. پس هر دو اسب را بتاختند، چندان که از نظر خواص دور شدند. مأمون عجیب را گفت: غرض من آن بود از این مسافت که مرا با توستری بود و [خواستم] با تو خالی کنم(2) و بگویم. بدان که من از این برادر خود معتصم اندیشه میکنم. باید که پیوسته احوال مرا مراقبت کنی و در محافظت من حزم (احتیاط) به جای آری.

«عجیب» خدمت کرد و چون بازگشتند و چندی برآمد، عجیب فرصت طلبید و این معنی نزد معتصم حکایت کرد. معتصم از وی منت داشت و زندگانی به حزم کردن گرفت(3)، چندان که نوبت خلافت به معتصم رسید و اول روز که به خلافت بنشست، بفرمود(4) تا عجیب را بگرفتند و فرمود که سیاست(5) کنند. عجیب گفت: یا أمیرالمؤمنین! گناه من جز اخلاص و هواداری تو چیست؟ گفت: گناه تو فاش کردن راز برادرم بود و سری که با تو گفت نگاه نداشتی و مرا به تو چه اعتماد بود پس از این؟ پس در حال «عجیب» را بکشتند و افشای آن سر، سر او را از مصاحبت تن معزول کرد.(6)

حکایت 115: مزد سخن چین!

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: آورده اند که وقتی یک ساعی (سخن چین) قصه رفع کرد(7) به امیرالمؤمنین معتصم که یکی از لشکریان به رحمت حق پیوست و مال بی نهایت گذاشت و پسری رد دارد و حالی (اکنون) او را از آن مال، انتفاعی (بهره برداری) ندارد. اگر فرمان باشد تا بعضی از آن مال به خزانه آورند تا سبب معموری (آبادانی) خزانه باشد و لشکر بدان مرتب توان گردانید، معتصم بر پشت آن توقیع کرد که: «المال فثمره الله، والمیت فرحمه الله و الیتیم فأنبته الله و الساعی فلعنه الله(8) : آن متوفی به رحمت ایزدی شاد باد و آن مال در توفیر زیادت باد و آن فرزند از حوادث زمانه آزاد باد و این ساعی نشانه ی طعن و لعن و طرد باد.(9)0


1- پند تاریخ 5 / 159-160 ؛ به نقل از : جامع السعادت2/ 272 .
2- خلوت کنم.
3- بنای زندگی را بر احتیاط و محافظه کاری گذاشت.
4- فرمان داد، دستور داد.
5- سیاست: مجازات و عقوبت
6- جوامع الحکایات / 234.
7- بعنی نامه ای داد.
8- ترجمه ی دقیق : آن مال را خداوند افزون تر کند و مرده را رحمت فرماید و یتیم را زنده و بزرگ دارد و سخن چین را لعنت کند.
9- جوامع الحکایات / 320.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه