هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 8

صفحه 8

با شنیدن پاسخ فرمانده دریافتم که این معجزه و ایثار، تنها معجزه ی قرآن، یاد خدا و ایمان بوده است و بس!(1)

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی

تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

من از او عمری ستانم جاودان

او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ

حکایت 3: عروس و تلاوتی لطیف!

نظامی عروضی سمرقندی در داستانی که از کرامت دولت عباسیان نوشته، چنین می گوید: مأمون دختر فضل بن سهل را خطبت (خواستگاری) کرد و آن دختری بود که در جمال، بر کمال بود و در فضل، بی مثال [نام این دختر بوران بود] و قرار بر این بود که مأمون به خانه عروس رود و یک ماه آن جا مقام کند و بعد از یک ماه با عروس به خانه خویش باز آید. پس از آمادگی های لازم برنشست و روی به خانه ی عروس نهاد و چون به در سرای رسید، پرده ای دید آویخته، خرم تر از بهار چین و نفیس تر از شعار دین. چون به میان سرای رسید خانه ای منقش و مزین دید خرم تر از مشرق در وقت دمیدن صبح و خوش تر از بوستان به گاه رسیدن گل، شش بالشی نهاده و نگاری در صدر نشسته، از عمر و زندگانی شیرین تر و از صحت و جوانی خوش تر. دختر با دیدن مأمون همچون سروی بر پای خاست و بخرامید و نزد مأمون باز آمد و خدمتی نیکو بکرد و عذری گرم بخواست و دست مأمون بگرفت و بیاورد و در صدر بنشاند و نزد او به خدمت ایستاد. مأمون او را نشستن فرمود. به دو زانو درآمد و سر در پیش آورد و چشم بر بساط افکند. مأمون واله گشت، دل در باخته بود، جان بر سر دل نهاد، دست دراز کرد و از خلال [میان] قبا هیجده دانه مروارید برکشید و نثار کرد. دختر بدان جواهر التفات نکرد و سر از پیش برنیاورد. مأمون مشعوف تر گشت، دست بیارید و در انبساط باز کرد تا مگر معانقه کند، عارضه ی شرم استیلا گرفت و آن نازنین چنان منفعل شد که حالتی که به زنان مخصوص است،(2) واقع شد و اثر شرم و خجالت بر صفحه ی رخسار او ظاهر گشت، بر فور گفت: یا امیر المؤمنین! أتی أمر الله فلاتستعجلوه (3)، فرمان خدا در رسید، پس در آمدن آن شتاب مکنید! مأمون دست باز کشید و خواست که او را غشی افتد [بی هوش شود] از غایت فصاحت این آیت و لطف به کار بردن او در این واقعه، نیز دیگر از او چشم برنتوانست داشت و هژده (هجده ) روز از آن خانه بیرون نیامد و به هیچ کاری مشغول نشد الا بدو.(4)


1- ماهنامه ی بشارت، شماره ی 26/4-28، به قلم: جناب نوری ها.
2- عادت ماهیانه (حیض).
3- نحل / 1.
4- تأثیر قرآن و حدیث در ادبیات فارسی / 15 - 14؛ به نقل از: چهار مقاله / 36 - 32. نکته: الف - تنها کسانی که با قرآن مانوس هستند، اوج لطافت کاربرد به جا و مناسب آیات قرآنی را درک می کنند. ب . اگر کسی سؤال کند که چه رابطه ای میان عادت ماهیانه (حیض) و آیه ی مذکور (آیه ی اول سوره ی مبارکه ی نحل) وجود دارد و به بیان دیگر چرا عروس خانم پس از عادت شدن و پدید آمدن حالت حیض و قاعدگی، آیه ی مذکور را تلاوت کرد؟ در جواب ظاهرا می توان چنین گفت که خداوند در آیه ی 222 سوره ی مبارکه ی بقره به مردان امر می کند که در حالت حیض و قاعدگی زنان، از آنان کناره گیری کنند و با ایشان آمیزش نکنند تا وقتی از خون حیض پاک شوند. در نتیجه امر خداوند عبارت است از: «فاعتزلوا» در آیه ی « فاعتزلوا النساء فی المحیض»؛ پس در حالت قاعدگی از زنان کناره گیری کنید. بنا بر آنچه گفتیم عروس از امر خدا «أمر الله» در آیه ی اول سوره ی مبارکه ی نحل امر «فاعتزلوا» در آیه ی 222 سوره ی مبارکه ی بقره را اراده کرده است که این مطلب، کاربردی ذوقی و سلیقه ای و در نهایت، جالب و زیبا است که حاکی از مأنوس بودن شخص، با آیات قرآن مجید است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه