هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 90

صفحه 90

داشت نام او خضیب در غایت (نهایت) جهل. ملک مصر به وی ارزانی داشت و گویند عقل و درایت او تا به جایی بود که طایفه ی حرّاث(1) مصر شکایت آوردندش که: «پنبه کاشته بودیم، باران بی وقت آمد و تلف شد.» [خضیب] گفت: پشم، بایستی کاشتن!

اگر دانش به روزی در فزودی

از نادان، تنگ روزی تر نبودی

به نادانان چنان روزی رساند

که دانا اندر آن، عاجز بماند(2)

حکایت 137: نقشه ای برای شیطان!

نقل است: نقالی (قصه گویی) خطاب به مردم می گفت: ایها الناس! هرگاه کسی هنگام خوردن و آشامیدن «بسم الله» بگوید، شیطان به او نزدیک نگشته، در خوردن و آشامیدن با او شریک نمی شود. حال، من برای شیطان نقشه ای کشیده ام. پیشنهاد من این است که ابتدا بدون این که «بسم الله» بگویید نان خشک و شور بخورید تا شیطان نیز با شما در خوردن شریک شود، سپس «بسم الله» بگویید و آب بنوشید تا شیطان نتواند با شما در آشامیدن آب شریک شود تا به این وسیله، آن ملعون را از تشنگی هلاک سازید!(3)

حکایت 138: قاطی پاتی!

یزید بن مروان از احمقان روزگار بود. در باره ی حماقت های او بسیار نوشته اند از جمله: روزی قلاده ای از مهره ها که زنان بر گردن می نهند، بر گردن خویش بست. گفتند: چرا چنین کرده ای؟ گفت: تا خود را گم نکنم. شبی خفته بود و برادرش آن قلاده از گردن او بدزدید و در گردن خود انداخت. چون برخاست، گردن بند را در گردن برادر خود دید و گفت: ای برادر! اگر تو منی، پس من کیستم؟!(4)

حکایت 139 : گله های گرگ و گوسفند!

آورده اند: دو احمق در راهی با هم آشنا شدند. پس از طی مسافتی، تصمیم گرفتند هر کدام آرزویی کنند و هم صحبت شوند تا مسیر کوتاه شود. اولی گفت: من آرزو می کنم ده ها گله ی گوسفند داشته باشم تا شیر، پشم و گوشتشان را بفروشم و سود سرشاری عایدم شود. دومی گفت: من هم آرزو می کنم چند گله گرگ داشته باشم تا آنها را سر وقت گوسفندان تو بفرستم تا حتی یکی از گوسفندانت باقی نمانند! اولی گفت: وای بر تو! آیا رسم رفاقت و مصاحبت این است؟!

دو احمق با هم گلاویز شدند و کار به زد و خورد کشید. وقتی خوب همدیگر را زدند، با هم آشتی کردند و قرار گذاشتند با اولین کسی که در طی مسیر برخورد می کنند، او را داور قرار دهند. پس از طی مسافتی به پیرمردی الاغ سوار برخوردند که دو جام پر از عسل بر الاغش بار کرده بود. ماجرا را برای پیرمرد تعریف کردند و از او


1- کشاورزان
2- گلستان / باب اول، حکایت 39.
3- اخبار الحمقی و المغفلین / 134؛ محاضرات الادباء 2/ 630.
4- یکصد موضوع، پانصد داستان 2/ 237؛ به نقل از: جوامع الحکایات /302.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه