هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 94

صفحه 94

و سرش را از زمین برنمی داشت و هر وقت اسم شیعه را می شنید، خشمگین می شد و ابروهایش را سخت در هم می کشید.

روزی به او گفتم: از چه چیز شیعه این قدر بدت می آید که با شنیدن آن، نگران و آشفته میشوی؟ گفت:

من هیچ حرف شینی را ندیدم، مگر در اول آن، کلمه ی زشتی بوده، از قبیل: شر، شوم، شیطان، شرارت و... و من چون به حرف شین فال بد میزنم و شیعه شین دارد، به این علت از شیعه بدم می آید. ابوعثمان گفت: پس اساس تشیع واژگون می شود!(1)

حکایت 150: مگس و عرصه ی سیمرغ!

آورده اند: هنگامی که حاکم فاطمی، مسجد جامع قاهره را بنا کرد، پس از مدتی ادعای الوهیت و خدایی کرد تا جایی که اول نامه ها می نوشت، بسم الحاکم الرحمن الرحیم! او با بذل و بخششهای فراوان مردم را به پرستش خویش فراخواند. در یکی از روزهای گرم تابستان مردم به جهت لبیک گفتن به ندای او اجتماع کرده بودند. به علت گرمی هوا، مگس های بسیاری برسر و صورت حاکم نشسته بود و غلامان هر اندازه در صدد دور کردن مگس ها بر می آمدند کاری از پیش نمی بردند.(2) در این هنگام یکی از قاریان خوش صوت، با صدایی بلند و زیبا این آیات را خواند: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ (3)» جمعیت با شنیدن این آیات، دچار اضطراب و از هم گسیختگی شدند و چنان این آیات مؤثر واقع شد که گویی خداوند آن را برای تکذیب ادعای حاکم نازل فرموده بود. حاکم از تخت بر زمین افتاد و از ترس این که مبادا مردم او را بکشند، پا به فرار گذاشت. حاکم دو روز مخفی ماند. بعد به قصر آمد و دستور داد خواننده ی آیه را بگیرند و در دریا غرق کنند. وقتی او را غرق کردند، شخصی او را در خواب دید و پرسید: خدا با تو چه کرد؟ گفت: صاحب کشتی مرا به بهشت رسانید.(4)

ای مگس! عرصدی سیمرغ نه جولانگه توست

عرض خود میبری و زحمت ما میداری(5)ظ.


1- یکصد موضوع، پانصد داستان 2/ 166؛ به نقل از: الغدیر 5/ 158. بسی شگفتی از سفاهت پیرمرد و حماقت ابو عثمان که چرا کلماتی که با حرف شین شروع می شوند، مانند شریعت، شمس، شهد، شفاعت، شهامت، شجاعت و ... را یادآوری و متذکر می شود که چه معنی خوبی دارد! و
2- ظاهرا وجه تسمیه «ذباب» (مگس) نیز همین است که «کلما ذب آب»؛ یعنی هر اندازه آن را از خود دور کنند، دوباره باز می گردد آن گاه بر اثر فرسایش گفتاری «دب آب» به «باب» تبدیل گشته است. به قول شیخ اجل سعدی: شیرین بضاعت بر مگس چندان که تندی می کند او بادبیزن همچنان در دست و می آید مگس
3- حج 73 - 74، ترجمه: ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا می خوانید هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند هرچند برای این کار دست به دست هم دهند و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید. نمی توانند آن را بازپس گیرند، هم این طلب کنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان هم این عابدان و هم آن معبودان) خدا را آنگونه که باید بشناسند نشناختند. خداوند قوی و شکست ناپذیر است
4- هزار و یک حکایت قرآنی / 584؛ به نقل از: ثمرات الاوراق / 35.
5- حافظ.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه