هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 106

صفحه 106

میخواستم، ظاهر شد. اصحاب گفتند: آنچه بر شیخ آشکار شد، بر ما هنوز پنهان است.

شیخ گفت: از آن دو، یکی احمد بزرگ تر به توان خود نگریست نه به فرمان ما.

دیگری احمد کوچک تر به فرمان ما اندیشید، نه به توان خود. باید که به وظیفه اندیشید و بر آن قیام کرد، نه به زحمت و رنج آن. خدای - تعالی - نیز از بندگان خواهد که به تکلیف خود قیام کنند و چون به تکلیف و احکام، روی آورند و به کار بندند، او را فرمان برده اند و سزاوار ثوابند؛ اگرچه از عهده برنیایند و البته خداوند به ناممکن فرمان ندهد.(1)

حکایت 110: سبب برتری

ابوالقاسم، جید بن محمد بن جنید، ملقب به سید الطائفه، از بزرگان و مشاهیر عرفان است. اصلش از نهاوند و مقیم بغداد بود. وی خواهرزادهی سری سقطی است. سی بار پیاده به حج رفت. پایهی طریقت و شیوهی عرفانی او خو یعنی هشیاری و بیداری است؛ بر خلاف پیروان بایزید بسطامی که شکر یعنی ناهشیاری را پایهی طریقت خود قرار داده اند. وی در طریقت عرفانی خود، سخت پای بند شریعت بود. اکثر سلسله های عرفانی، خود را به او منسوب می کنند. جنید در سال 1297 ق درگذشت.

نقل است که جنید، مریدی داشت که او را از همه عزیزتر می شمرد و گرامی اش می داشت. دیگران را حسد آمد. شیخ از حسادت دیگر مریدان، آگاه شد. گفت: ادب و فهم او از همه بیش تر است. ما را نظر در آن [ادب و فهم است. امتحان کنیم تا شما را معلوم گردد.

فرمود تا بیست مرغ آوردند و گفت: هر مرغ را، یکی بردارید و جایی که کسی شما را نبیند، بشید و بیارید. همه برفتند و بکشتند و باز آمدند، الا آن مرید، که مرغ را زنده باز آورد.

شیخ پرسید که: چرا نگشتی؟ گفت: شیخ فرموده بود که جایی باید مرغ را گشت که کسی نبیند و من هر جا که میرفتم حق تعالی می دیدم. شیخ رو به اصحاب کرد و گفت:

دیدید که فهم او چگونه است و فهم دیگران چون؟ همه استغفار کردند و مقام آن مرید را بزرگ داشتند. (2)98


1- حکایت پارسایان؛ به نقل از: برگزیدهی تذکره الاولیا (دکتر محمد استعلامی)، ص 45.
2- حکایت پارسابان؛ به نقل از: گزیدهی تذکره الاولیا، صص 299-298
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه