هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 135

صفحه 135

عمرم را ضایع کردم و روزگارم را به بطالت گذراندم. ای موسی! دین خود و راه حق را به من عرضه فرما، موسی (علیه السلام) دین حق را به او عرضه داشت و او به یگانگی خدا اقرار کرد و به سجده رفت و در همان حال جان به جان آفرین تسلیم کرد و روح او را به علیین بردند.(1)

حکایت 137: ستر اجابت دعای عارف

یکی از عرفا با توسل به دعا، یعقوب بن لیث را که سخت بیمار بود، مداوا کرد و چون مال بسیاری برای او آوردند و در پیش او نهادند، عارف بدان مال توجه نکرده و گفت: ما این عز دنیا که یافته ایم به ناگرفتن یافته ایم نه به نایافتن، اگر سر ما را به دنیا میل بودی، دعای ما مستجاب نگشتی (2)

حکایت 138: زبان حال سنگ

روایت شده که یکی از انبیا از مسیری عبور می کرد، سنگ کوچکی دید که آب زیادی از آن خارج می شود، از وضع آن تعجب نمود. خداوند سنگ را به سخن گفتن واداشت و گفت: از وقتی که شنیدم شعله و آتش برخاسته، از انسان و سنگ است ( از ترس آن که من هم از همان سنگ ها باشم تا به حال می گریم.

آن گاه آن سنگ از آن پیامبر خواست که برایش دعا کند تا از آتش در امان باشد و او دعا کرد.

مدتی بعد از عبور پیامبر به آن جا افتاد و دید همان گونه آب از سنگ جاری است.

پرسید: حالا دیگر برای چه گریه می کنی؟ پاسخ داد: تا قبل از اطمینان به امان از آتش گریه ی خوف می نمودم، اما اینک گریه ی شکر دارم و از سرور و خوشحالی میگریم.(3)

حکایت 139: هواشناسی

همه جا صحبت از پیش بینی منجمان (4) بود که امسال هوا چگونه خواهد بود و کشتر.


1- عاقبت بخیران عالم، ج 1.
2- مردان علم در میدان عمل، ج 7.
3- شنیدنی های تاریخ: به قل از: المحجه البیضا ج 7، ص 142.
4- منجم، یعنی ستاره شناس. در قدیم این گروه (منجمان احوال آینده و وضع روزگار را پیش بینی می کردند و مردم به پیش بینی آنان عقیده ی راسخ داشتند. سخن شیخ ابوسعید بر منبر، اعتراضی است به کار منجمان و عقیده ی رایج آن روزگار.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه