هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 142

صفحه 142

آن حضرت با کمال تعجب فرمود: در این مدت ده سال نفهمیدی که طاقچهی خانه ی من کجا است؟ بایزید عرض کرد: شغلی بک صرفنی عما سواک؛ یعنی چنان شیفته ی مقام علمی و کمال روحانی تو شده ام که به غیر از تو به هیچ چیز دیگر توجه ندارم و تا این مدت هیچ توجه نکرده ام که طاقچهی خانه شما در کجا واقع شده است.(1)

حکایت 150: غریب

از «ابوجعفر شاشی»(2) پرسیدند: غریب کیست؟ گفت: غریب، کسی است که «رضوان بهشت» (نگهبان بهشت او را می جوید و نمی یابد، «مالک جهنم» او را می طلبد و پیدا نمی کند، «جبرئیل» در آسمان در پی اش می گردد و دستش به او نمی رسد. شیطان در زمین در جست و جوی او برمی آید، ولی به دستش نمی آورد.

یکی از حاضران در مجلس گفت: دل ما آب شد، پس او کجاست؟ «ابوجعفر» پاسخ داد: «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»(3) یعنی: در جایگاه صدق نزد خداوند حاکم مقتدر.

پیش از «ابوجعفر»، حضرت امیر(علیه السلام) همین معنا را دربارهی «عارف» فرموده است.(4)

حکایت 151: سوزن عیسی(ع)

هنگامی که خدای متعال، عیسی بن مریم (علیه السلام) را به آسمان چهارم برد، فرشتگان به زیارت او آمدند و دیدند عیسی (علیه السلام) پیراهن پر وصلهای پوشیده است. فرشتگان از مشاهده ی این حال، شروع کردند به گریه کردن و عرض کردند: پروردگارا! آیا این بندهی تو به اندازه ی یک پیراهن سالم ارزش نداشت که او را بپوشانی و از زحمت وصله زدن چنین پیراهنی او را رهایی بخشی؟8.


1- وعاظ گیلان، صص 240 - 239، (برگرفته از: سخنرانی مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمدی )؛ به نقل از :روضات الجنات، (شرح حال بایزید بطائنی).
2- شاش، معرب چاچ است و چاچ، شهری است از ماورای النهر. در کتاب «حدود العالم» آمده: چاچ، ناحیه ای است بزرگ و آباد و مردمانی جنگ جو و توانگر و بسیار نعمت دارد. از آن ناحیه، کمان، تیر، خدنگ و چوب خلنج (سیاه و سفید) بسیار به دست می آید. دانشمندانی از علما و شعرا به این شهر منسوب هستند، از جمله حزینی شاشی شاعر
3- قمر، 55
4- کشکول ساعدی، ص 348.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه