هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 150

صفحه 150

ناخالصی ها، خالص گردند و چون خالص شوند، عاشقانه در طلب آیند و چون بطلبند، بیابند و چون بیابند، واصل گردند و چون واصل گردند، متصل شوند و چون متصل شوند، بین آنان و محبوب شان فرقی نماند.»(1) عرض میکنم: ای عزیزا حال که نسبت به حال و هوای عارف معرفت پیدا نمودی، اگر خواستی و عزم را جزم کردی، در تو این توان وجود دارد و می توانی خود را به این مقام أسنی و مرتبت اعلی که کنار اقیانوس رحمت و ساحل امن و امان است، برسانی و از تنفس در آن حال و هوا، مستفیض و مستر فیف شوی.

گر از سبوی عشق دهد یار جرعه ای

مستانه جان ز خرقه ی هستی به در کنم(2)

حکایت 165: دل عربی

نقل است که: هر گاه در پیش «حبیب عجمی» قرآن خواندندی، سخت بگریستی به زاری. بدو گفتند: تو عجمی(3) و قرآن عربی نمی دانی که چه می گوید، این گریه از چیست؟ گفت: زبانم عجمی است، اما دلم عربی است!(4)

حکایت 166: مصالح بهشت

روایت شده است که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) فرمودند: شبی که مرا به معراج می بردند، جمعی از فرشتگان را دیدم که در عرصه ای از زمین بهشت عمارتی می ساختند، خشتی از طلا و خشتی از نقره و در اثنای بنا کردن توقفی می کردند و باز به آن مشغول می شدند.

سبب این را از ایشان پرسیدم. گفتند: تا نفقه أخرجی به ما نرسد ما به این عمل مشغول نمی شویم. گفتم: نفقهی شما چه چیز است؟ گفتند: «سبحان الله و الحمد لله ولا اله الا الله و الله أکبر»، هر گاه بندهی مؤمن این ذکر را بگوید، ما به بنا (ساختمان سازی) مشغول2.


1- عرفان اسلامی (حسین انصاریان) ج 1، ص 114؛ به نقل از: جامع الاسرار (سید حیدر آملی)، ص 205، نقد النقود، ص 676، قره العیون ( فیض کاشانی)، کلمات مکنونه، ص 35
2- حافظ
3- وجه تسمیهی حبیب عجمی به «عجمی» را چنین گفته اند که وی همه شب و روز از حسن بصری علم می آموخت ولی قرآن را نمی توانست بیاموزد، لذا او را «جمی» میگفتند.
4- تذکره الاولیا، ص 122.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه