هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 156

صفحه 156

خدای متعال می فرماید: «بنده ای که گمان می کند روزی ام دیر و با تأخیر به او می رسد، باید بپرهیزد که به خشم آیم و بابی از دنیا را به روی وی بگشایم.(1)

حکایت 177: زن عارفه

زن عارفه، واپسین لحظات زندگی را می گذراند. عارفان، پیرامون وی حلقه زده بودند تا برای آخرین بار وی را ببینند و از نظراتش استفاده کنند. یکی از آنان گفت: «ما کسی را عارف نمی دانیم، مگر این که بر نعمت شکر کند.» دیگری گفت: «ما عارف را عارف نمی شماریم، مگر این که در هنگام بلا شکرگزار باشد.» آن زن عارفه نیز پیش از مرگ، جمله ای زیبا و متین بر زبان راند: «عارف را عارف نمی دانم، مگر این که در جهان هستی، به غیر از خوبی نبیند.»(2)

حکایت 178: اول ما خلق الله

محدث کبیر، شیخ حر عاملی - صاحب کتاب معروف وسائل الشیعه - در کتاب الجواهر السنیه فی الأحادیث القدسیه» می نویسد:

در کتاب «معانی الأخبار» از یزید بن حسین کحال از امام کاظم (علیه السلام)، از پدرش، از جدش، از پدرش امیر مؤمنان(علیه السلام) روایت کرده که: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود... خداوند عقل را آفرید [نخستین آفریدهی خدا، عقل بود(3)]، سپس به او فرمود: ای عقل! جلو بیا و عقل پیش آمد، سپس فرمود: ای عقل! عقب برو و عقل به عقب رفت، سپس خداوند خطاب به عقل فرمود: به عزت و جلالم سوگند، هیچ آفریده ای را نیافریدم که نزد من محبوب تر، نیکوتر، شریف تر و عزیزتر از تو باشد. [قطعا تو را در کسانی که دوست شان داشته باشم، کامل خواهم گردانید(4)] ای عقل! با تو است که یگانه خوانده شوم، پرستش گردم، فرا خوانده شوم، از من پناه جویند، مرا در نظر بگیرند، از من خوف کنند، از من پرهیز کنند و پاداش و کیفر مردمان نیز با تو است.5.


1- کلیات احادیث قدسی (ترجمهی الجواهر النیه فی الأحادیث القدسیه)، ص 295.
2- جهاد با نفس ج 4، ص 70؛ به نقل از: زنان نمونه، ص 144.
3- من لا یحضره الفقیه.
4- کلیات احادیث قدسی ( ترجمه ی الجواهر النیه فی الاحادیث القدسیه )، ص 615.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه