هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 164

صفحه 164

«لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ »(1)

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم، آخر ننمایی وطنم

ماندهام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بودست مراد وی از این ساختنم

تابه تحقیق مرا منزل و ره ننمایی

یک دم آرام نگیرم، نفسی دم نزنم

حکایت 186: امید ابلیس!

محدث کبیر، شیخ حر عاملی در کتاب «الجواهر السنیه فی الأحادیث القدسیه » می نویسد: شیخ صدوق یا چند واسطه ] از حفص بن غیاث نخعی قاضی نقل می کند که حفص می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: حضرت موسی در حال مناجات با پروردگار بود که ابلیس به سراغش آمد، در این هنگام یکی از فرشتگان به ابلیس گفت: به او که در این حال است و مشغول مناجات با پروردگارش، چه امیدی داری؟ ابلیس پاسخ داد: همان امیدی را دارم که به پدرش آدم در بهشت داشتم.(2)

حکایت 187 : رایحه ی فضایل

عارف سالک، آیت الله حاج سید حسین فاطمی در کتاب جامع الدرر می نویسد:

شاذان بن جبرئیل در کتاب فضائل از أم السلمه روایت کرده که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:

جمع نمی شوند جماعتی که ذکر کنند فضایل علی بن ابی طالب (علیه السلام) را مگر آن که ملائکه (فرشتگان ) نازل می شوند و اطراف آن جماعت را می گیرند تا آن که متفرق شوند، آن گاه ملائکه به آسمان عروج می کنند. پس ملائکه ی آسمان به اینها می گویند: از شما بویی استشمام می کنیم که بهترین بوی ها است. این ملائکه در جواب می گویند: ما نزد قومی نشستیم که ذکر می کردند محمد(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت او را و از بوی آنها معطر شدیم.

ملائکهی آسمان می گویند: ما را با خود برید تا ما نیز با آن قوم بنشینیم. این ملائکه5.


1- صف، 3- 2، ترجمه: (ای کسانی که ایمان آورده اید!) چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟ جامع الدرر ج 1، ص 39-40
2- کلیات احادیث قدسی (ترجمهی الجواهر النیه فی الأحادیث القدسیه)، ص 115.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه