هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 168

صفحه 168

کرد: اگر زاهدی، پس چرا دل به دنیا بسته ای؟ فرمود: دل به چه بسته ام؟ گفت: به این خشتی که زیر سر گذاشته ای. آن حضرت خشت را از زیر سر برداشت و دور انداخت و بار دیگر خوابید.(1)

گر نباشد شانه ای از بهر ریش

شانه بتوان کرد با انگشت خویش

هر چه بینی در جهان دارد عوض

از عوض گردد تو را حاصل غرض

بی عوض خواهی اگر اندر جهان

عمر باشد عمر، قدر آن بدان(2) عرض میکنم: امام علی(علیه السلام) در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف انصاری می نویسد: ... طُوبَی لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَی رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِی اَللَّیْلِ غُمْضَهَا حَتَّی إِذَا غَلَبَ اَلْکَرَی عَلَیْهَا اِفْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ کَفَّهَا..... یعنی: « .... خوشا به حال آن کس که وظایف و مسئولیت های واجب خود را در پیشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هر گونه سختی و تلخی را به جان خریده و به شب زنده داری پرداخته است و اگر خواب بر او چیره شود، روی زمین خوابیده و کف دست را بالین زبالش خود قرار میدهد...»(3) نقل است که: در سال 1314هق. یکی از سادات محترم مشهد برای شیخ حسنعلی اصفهانی - معروف به نخودکی - سجاده و رخت خوابی هدیه فرستاد. ایشان در جواب فرمودند: سجاده را به خاطر سیادت شما که رعایت حرمتش را بر خود واجب می دانم، می پذیرم، ولی به رخت خواب نیاز ندارم؛ زیرا بیست و پنج سال است که پشت و پهلو بر بستر استراحت ننهادهام.(4)

ور نبود بالش أکنده پر

خواب توان کرد خزف زیر سر

ورنبود دلبر همخوابه پیش

دست توان کرد در آغوش خویش (5)

حکایت 193: نعره ی شتر

از مرحوم شیخ عباس قمی» - صاحب کتاب معروف مفاتیح الجنان - نقل شده که فرمودند: روزی در قبرستان وادی السلام نجف اشرف برای زیارت اهل قبور رفته بودم.

در این میان ناگهان صدای شتری را شنیدم مثل صدایی که شتر هنگام داغ کردن می کند،دی


1- شیطان در کمین گاه.
2- شیخ بهایی
3- نهج البلاغه، نامه ی 45.
4- نشان از بینشان ها ج 1، ص 23.
5- سعدی
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه