هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 179

صفحه 179

راست می گوید: «بایست که او تصمیم بر گناه دارد»، و هنگامی که گناه را انجام می دهد، زبانش، قلم، و آب دهانش مرکب می گردد و آن را می نویسد.

به این ترتیب، دو فرشته مراقب اعمال انسان حتی به نیت نیک یا بد او آگاه هستند.(1)

حکایت 214: شاید گریهی ملائکه بوده؟

صدیق محترم حجت الاسلام حاج سید محمد کاظم بهشتی روزی در مسیر بازگشت از سفر اصفهان برایم نقل کرد: در یکی از دهه های دوم ماه محرم پدرم مرحوم حجت الاسلام حاج سید احمد بهشتی تویسرکانی در مسجد دروازهی شهر تویسرکان برای منبر دعوت می شود.

در یکی از شب ها وقتی وارد مسجد می شود مشاهده می کند هیچ کس در مسجد حضور ندارد، حتی آن شخصی که مسئول روشن کردن سماور و چای دادن به مردم است نیز نیامده است.

با خود می گوید: چه کنم؟ اگر بخواهم سخنرانی کنم و روضه بخوانم کسی در مسجد نیست که شنونده باشد و اگر بخواهم سخنرانی نکنم که خلاف وعده عمل کرده ام.

خلاصه بعد از زمانی صبر و تأمل تصمیم می گیرد به منبر برود. شروع به صحبت می کند و مانند روال همیشگی ابتدا چند حدیث و روایت اخلاقی و شرح و تفسیر آنها و در انتهای منبر روضه و توسل به اهل بیت علیهم السلام. عادت آن مرحوم این بود که همیشه موقع روضه خواندن همراه با گریه های مردم خود نیز با صدای بلند میگریست. آن بار نیز طبق عادت، روضه را با گریه و زاری شروع نمود. در اثنای روضه متوجه صداهای گریه و ناله شد با این که احدی در پای منبر حاضر نبود.

اواخر ذکر مصیبت، دو نفر که در حال عبور از کنار مسجد بودند با شنیدن صدای حزین سید احمد آقا و نیز صدای گریه ها وارد مسجد می شوند؛ اما با چشم خود می بینند که غیر از شخص روضه خوان کس دیگری در مسجد نیست.

منبر آقای بهشتی به پایان می رسد، همین که آقا به قصد خروج نزدیک آن دو نفر می شود، ضمن سلام می پرسند: آقا! ما هنگام روضه خواندن شما صدای گریه و زاری2.


1- داستان دوستان، ج 2.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه