هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 18

صفحه 18

محمد غزالی، از خشم به شرم فرو رفت و دانست که برادر، از احوال قلب او آگاه است.

آن گاه روی به اطرافیان خود کرد و گفت: برادرم احمد، راست می گوید. در اثنای نماز یادم آمد که اسبم را آب نداده اند و کسی باید او را سیراب کند.(1)

حکایت 13: نماز شب در شب زفاف

گویند: آیت الله العظمی شیخ جعفر نجفی(2) (متوفای 1228هق) در شب زفاف دختر و دامادش، هنگام سحر به در خانه ی آنان رفت و گفت: برخیزید که آبی برای شما گرم کرده ام، غسل جنابت کنید و نماز شب بخوانید.(3)

حکایت 14: ماری دور گردن نمازگزار

قیس بن سعد بن عباده از صحابهی بزرگ و از اشراف عرب به حساب می آمد. وی از رؤسا، سیاستمداران، جنگ آوران، سخاوتمندان، سخنرانان، زاهدان و دانشمندان شمرده می شد و از پایه های اصلی دین و استوانه ی مذهب بود. به علاوه، قیس رئیس طایفه خزرج» و از خاندان های بزرگ این طایفه بود. خاندان او، هم در دوران جاهلیت و هم در زمان اسلام دارای مجد و عظمت بودند.

قیس در مرتبه ی خوف از خداوند و شدت بندگی و اطاعت نسبت به ذات پروردگار به جایی رسیده بود که روزی هنگام نماز، در سجده گاهش ماری نمایان شد، ولی او بی آن که به این خطر توجهی داشته باشد یا ترسی به خود راه دهد، برای سجده خم شد و طوری فرود آمد که در پهلوی مار به سجده رفت. در این هنگام مار به دور گردن قیس پیچید، ولی او نماز خود را کوتاه نکرد تا آن که از نماز فارغ شد و مار را با دست خود از گردن جدا ساخت و به سویی افکند. (4)

حکایت 15: نماز خوانان آتشین

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: در قیامت جماعتی از امت من اعمال زیادی دارند که مانند


1- حکایت پارسایان؛ به نقل از غزالی نامه (جلال الدین همایی)، ص 403.
2- ایشان معروف به «کاشف الغطاء» هستند به خاطر تألیف کتاب کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء و شیخ جعفر کبیر» نیز نامیده شده اند.
3- داستان های شیرین از نماز شب.
4- چهل داستان دربارهی نماز و نمازگزاران؛ به نقل از: الغدیر ج 2، صص 116- 160.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه