هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 201

صفحه 201

عرض کردم: بعضی از پادشاهان و امرا ما را امین می دانند و اموالی را به امانت نزد ما می گذارند، با این که خمس مال خود را نمی دهند، آیا اموال شان را به آنها رد کنیم یا تصرف نماییم؟ امام سه مرتبه فرمود: به خدای کعبه، اگر ابن ملجم قاتل پدرم علی علی السلام ، امانتی(1) به من بدهد، هر زمان خواست امانتش را به او پس میدهم.(2)

حکایت 233: علم، امانت است

علامه ابوالحسن شعرانی - رضوان الله تعالی علیه - تدریس را عمل به وظیفه و ادای امانت می شمردند. آیت الله سید رضی شیرازی نقل می کند: پس از اتمام تدریس طبیعیات، از ایشان خواستم الهیات را تدریس کنند، با کمال تواضع برای من به تنهایی الهیات و اشارات را مجددا تدریس کردند.

روزی خدمت ایشان عرض کردم: چطور حوصله می کنید برای من به تنهایی درس بدهید؟ با کمال صفا و آرامش فرمودند: چیزهایی که ما بلد هستیم، اماناتی است که از گذشتگان به ما رسیده و ما این امانات را باید به افراد برسانیم، حال که شما پیدا شده اید تا این امانات را دریافت کنید، من هم وظیفه دارم آنها را در اختیار شما قرار دهم و شما هم موظف هستید آن را در اختیار دیگران قرار دهید.(3)

حکایت 234: امانت داری

عبد الرحمن بن سیابه می گوید: هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستانش به در خانه ی ما آمد، پیش او رفتم. مرا تسلیت داد و گفت: عبد الرحمن! آیا پدرت چیزی از خود بجای گذاشته؟ گفتم: نه! در این وقت کیسه ای که هزار درهم در آن بود به من داد و گفت:

این پول به عنوان امانت نزد تو باشد و آن را برای خود سرمایه ای قرار بده و سود آن را به مصرف احتیاجات خود برسان و اصل پول را به من برگردان.

من با خوشحالی نزد مادرم رفتم و جریان را به او خبر دادم. شب که شد پیش یکی از دوستان پدرم رفتم. او برایم مقداری قماش خرید و مغازه ای برایم تهیه کرد و من در آن جا9.


1- شاید فرموده باشد: شمشیری را که با آن، پدرم علی (علیه السلام) را به قتل رساند.
2- یکصد موضوع، پانصد داستان؛ به نقل از: نمونه معارف ج 1، ص 354، بحار الانوار ج 15، ص
3- مردان علم در میدان عمل.149.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه