هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 205

صفحه 205

خَیْرٌ مِنْهُ »(1)، ملعون و مطرود شد؟ آن مرد عرض کرد: یا رسول الله! من از خدای خویش به خاطر آنچه که گفتم، مغفرت می طلبم و هرگز آن را تکرار نمی کنم.(2)

نردبان خلق این ما و منی است

عاقبت زین نردبان افتادنی است

هرکه بالاتر رود، ابله تر است

کاستخوان او تر خواهد شکست

حکایت 238: فروتنی بلال

بلال حبشی از مسلمانانی بود که از نظر معنوی ترقی کرده بود تا جایی که اذان گوی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شد و آن حضرت می فرمود: ای بلال ( به وسیله ی اذان) به روح ما نشاط ببخش. پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را امین بر بیت المال نمود و همچون برادر تنی با او رفتار می کرد و به او می فرمود: وقتی وارد بهشت می شوم، صدای کفش تو را جلوتر از خودم می شنوم، آن وقت که در سرزمین سرسبز بهشت راه می روی.

بر این اساس مسلمانان نزد بلال می آمدند و امتیازات و افتخاراتی را که کسب کرده بود به او تبریک می گفتند.

بلال هرگز از تعریفات آنان دچار غرور نمی شد و ستایش مردم اخلاق او را عوض نمی کرد. او با کمال تواضع در پاسخ آنها می گفت: من از اهالی حبشه هستم، دیروز عبد و غلام بودم.(3)

حکایت 239: غرور علمی

آورده اند: یکی از علمای کربلا به علم خود مغرور گشته و از ویژگی های ارزشمند خود و علوم و نماز شب و اعمال مستحب و زهد و تقوای خویش سخن می گفت و اظهار می داشت که: من بر حضرت ابا الفضل ع به واسطه ی این ویژگی ها، برتری دارم و اگر اباالفضل (علیه السلام) این خصوصیت ها را داشته باشد، مثل من است و شهادت روز عاشورا نمی تواند با علم و فقه و... برابری کند. حاضران در مجلس از این جسارت و غرور او در73


1- أعراف، 12، ص 76، ترجمه: من (ابلیس) از او (آدم) بهترم.
2- ممر الربیع، ص 16.
3- یکصد موضوع، پانصد داستان ج 1، صص 176. 175؛ به نقل از: حکایت های شنیدنی ج 4، ص 173
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه