هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 253

صفحه 253

ملا عبد الله تستری گفت: چرا این مطلب را در مجلس نفرمودید؟ مقدس اردبیلی فرمود:

اگر آن جا در حضور مردم صحبت می کردیم، شاید مایهی نقصان من و تو می شد، چون هر یک خواهان پیروزی خود بودیم و این نفس سرکش سوء استفاده می نمود و از شائبه ی ریا و خود خواهی خالی نبود و گناه کار می شدیم، ولی الآن در این بیابان جز من و تو خدا کسی این جا نیست و ریا و شیطان و نفس هیچ گونه دخالتی ندارند.(1)

حکایت 308: نمونه ای از محاسبهی نفس

مرحوم شیخ جعفر نجفی - معروف به کاشف الغطا - در شب با خود محاسبه نفس می کرد و به خود می گفت: در کودکی جعیفر [جعفر کوچک ] نامیده می شدی، سپس جعفر شدی و بعد به تو شیخ جعفر گفتند و پس از آن شیخ علی الاطلاق گشته ای. پس تا کی گناه می کنی و شکر این نعمت را بجا نمی آوری. (2)

حکایت 309: نمونه ای بارز از عفو و حلم

یک نفر از طلاب حکایت کرد که در صحن امام حسین - علیه السلام - نزدیک تل زینبیه نشسته بودم و مردی کنار من ایستاده بود، مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی - علیه الرحمه . با اصحابش از حرم مقدس امام حسین خارج شد و صحن مطهر را از درب تل زینبیه ترک گفت. آن مردی که کنار من ایستاده بود با خود آهسته گفت بروم و به سید دشنام بگویم، دنبال سید حرکت کرد تا آن که هر دو از آن جا گذشتند، لحظاتی نگذشت که آن مرد دشنام دهنده با چشم گریان برگشت، علتش را پرسیدم. پاسخ داد: من سید را تا درب منزل دشنام دادم، اما همین که به درب منزل رسیدم، سید فرمود: همین جا توقف کن، من با شما کاری دارم و داخل منزل شد، طولی نکشید که از منزل خارج شد و فرمود بگیر این پول ها را و هر موقع دست تنگ شدی، به ما مراجعه کن؛ زیرا ممکن است چنانچه به اشخاصی غیر از ما مراجعه کنی، حاجت تو را برآورده نسازند. دیگر آن که من آمادگی دارم که هر01


1- مردان علم در میدان عمل، ج 1؛ به نقل از: حدیقه الشیعه، ص 300.
2- مردان علم در میدان عمل، ج 1؛ به نقل از: اعیان الشیعه ج 4، ص 101
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه