هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 308

صفحه 308

بوی خوش آن تا مسیر پیمودن دو هزار سال راه به مشام می رسد، ولی به مشام آن کسی که پدر و مادرش را از خود ناراضی کند و با بستگانش قطع رحم نماید، نمی رسد.(1)

حکایت 397: خدایا من او را بخشیدم

یکی از بستگان امام صادق علیه السلام به خاطر موضوعی در غیاب آن حضرت در نزد مردم از آن بزرگوار بدگویی می کرد. امام علیه السلام توسط شخصی از بدگویی او باخبر شد. همین که حضرت این خبر را شنید، بی آن که عکس العمل شدیدی نشان دهد، با کمال نرمش و آرامش برخاست و وضو گرفت و مشغول نماز شد.

یکی از حاضران به نام حماد لحام می گوید: من گمان کردم که آن حضرت می خواهد آن شخص را نفرین کند؛ ولی برخلاف تصور من، دیدم آن بزرگوار بعد از نماز چنین دعا کرد: خدایا من حقم را به او بخشیدم؛ تو از من بزرگوارتر و سخی تر هستی؛ او را به من ببخش و کیفرش نکن.

سپس دیدم آن حضرت آن چنان نسبت به آن شخص ترحم و رقت قلب پیدا نمود که همچنان برای او دعا می کرد و من از آن همه بزرگ منشی، صمیمیت و صفای باطن آن حضرت، شگفت زده شدم.(2) [زهی کمال حلم و جمال علم و دریای سلم!]

حکایت 398 : دزدی از باغ امام کاظم(ع)

معتب چنین می گوید: امام کاظم علیه السلام در نخلستان خود بود و مشغول بریدن شاخه های درختان. یکی از غلامان آن حضرت دسته ای از خوشه های خرما را برداشت و به عنوان دزدی پشت دیوار باغ انداخت. من رفتم غلام را گرفته و نزد حضرت آوردم و ماجرا را برای آن حضرت نقل کردم.

امام کاظم علیه السلام به غلام رو کرد و فرمود: آیا گرسنه ای؟ غلام گفت: نه ای آقای من. امام فرمود: آیا برهنه ای؟ غلام گفت: نه مولای من. امام فرمود: پس چرا آن دسته خوشه های خرما را برداشتی؟ غلام گفت: دلم چنین خواست. امام فرمود: آن خرماها از برای تو باشد.

سپس فرمود: غلام را رها کنید.(3)8.


1- فرازهای برجسته از مسیره امامان شیعه ج 2، ص 191؛ به نقل از: فروع کافی ج 7، ص 55 بحار الانوار ج 74، ص 96.
2- فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه ج 2، ص 182 181؛ به نقل از: انوار البهیه، ص 194.
3- فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه ج 2، ص 172-171؛ به نقل از: اصول کافی ج 2، 108.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه