هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 337

صفحه 337

تمجید و سپاسگزاری کرد، دیگر کمک ادامه نیافت.(1)

حکایت 431: فقیر تاجر

آورده اند که: فقیر با ایمانی به حضور امام کاظم علیه السلام آمد و اظهار تهیدستی کرد و صد درهم پول درخواست نمود تا با تجارت و داد و ستد با آن، بتواند تأمین معاش نماید.

امام علیه السلام در حالی که خنده بر لب داشت، به او فرمود: یک مسأله از تو می پرسم اگر پاسخ درست دادی، ده برابر خواسته ی تو را به تو خواهم داد. فقیر گفت: بپرسید.

امام کاظم علیه السلام فرمود: اگر بنا باشد در دنیا چیزی را برای خود آرزو کنی، چه آرزویی می نمایی؟ فقیر پاسخ داد: آرزو می کنم برای حفظ دین و حفظ جان برادران دینی قانون تقیه را رعایت کنم و حقوق برادران دینی را ادا نمایم.

امام کاظم پرسید: چرا دوستی با ما خاندان را آرزو نمی کنی؟ فقیر گفت: این صفت در من وجود دارد و از درگاه خدا به داشتن چنین صفتی سپاسگزارم؛ ولی از خدا می خواهم تا صفات نیکی که ندارم به من عنایت فرمائید.

امام کاظم علیه السلام فرمود: نیک پاسخ داد. آن گاه دو هزار درهم - که بیست برابر خواسته آن فقیر بود . به او داد و فرمود: این پول را در راه خرید و فروش و تجارت «مازو(2) به کار ببر؛ زیرا مازو کالایی خشک است(3) ( و کمتر آسیب پذیر است).

حکایت 432: هدایای عید نوروز

در یکی از سال ها منصور دوانیقی - دومین حکمران بنی عباس - در روز عید نوروز از امام کاظم علیه سلام الله العالم - تقاضا کرد که در مجلس دربار برای سلام و شادباش بنشیند و هر چه را که مردم هدیه می آوردند، بپذیرد.

امام کاظم علیه السلام فرمود: من اخبار جدم رسول خدا صلی الله علیه واله را بررسی کرده ام، خبری راجع به این عید ندیده ام؛ این مراسم مربوط به عجم ها است ...»، منصور آن حضرت را قسم داد7.


1- داستان راستان ج 1، ص 92-91؛ به نقل از: بحار الانوار ج 11، ص 166.
2- «مازو» که در عربی آن را عفص گویند، ماده ای است که از درخت بلوط به دست می آید و به شکل دانه فندق است؛ این دانه ها را برای رنگ کردن و دباغی نمودن پوست حیوانات به کار می برند.
3- فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه ج 1، ص 164- 163؛ به نقل از: الانوار البهیه، ص 198-197.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه