هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 345

صفحه 345

حکایت 446: مهمان سرای رضوی

یاسر خادم می گوید: هنگامی که حضرت رضا علیه السلام از کارها فارغ می شد، همه ی اطرافیان خود از کوچک و بزرگ را به دورش جمع می کرد، با آنها گفتگو کرده و انس می گرفت. آنها نیز با آن حضرت انس می گرفتند. آن حضرت وقتی که در کنار سفره می نشست کوچک و بزرگ حتی میرآخور و خون گیر(1) را در کنار سفره می نشاند. همراه آنها غذا میل می فرمود.

یاسر ادامه می دهد: آن حضرت به آنها فرمود: اگر من بالای سر شما ایستادم و شما مشغول غذا خوردن بودید، برنخیزید تا این که از غذا خوردن فارغ شوید. گاهی حضرت رضا علیه السلام بعضی از افراد را می طلبید. می گفتند که مشغول غذا خوردن هستند. می فرمود: بگذارید غذا بخورند تا خود به میل خویش) دست از غذا خوردن بکشند.(2)

حکایت 447 : خدمت مهمان

یک شب مهمانی بر حضرت رضا علیه السلام وارد شد. او در محضر حضرت نشسته بود و با هم گفتگو می کردند که به ناگاه شعله چراغ بالا و پایین آمد. مهمان دستش را به طرف چراغ دراز کرد تا آن را اصلاح کند. حضرت رضا علیه السلام مانع شد و خود به اصلاح چراغ پرداختی سپس فرمود: إنّا قوم لانستخدم أضیافنا(3)؛ «ما قومی هستیم که مهمانان خود را به خدمت نمی گیریم.»(4)


1- حجام.
2- بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان، ص 186.
3- قال الصادق (علیه السلام): نهی رسول الله (صلی الله علیه و آله) عن أن یستخدم الضیف؛ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: رسول خد(صلی الله علیه و آله) از به خدمت گرفتن مهمان نهی فرمود. بحار الانوار ج 27، ص 41
4- بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان، ص 186- 185؛ به نقل از: فروع کافی ج 6، ص 283
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه