هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 370

صفحه 370

پیمان صلح وفا کند.(1)

حکایت 487: وفادارترین

امام سجاد علیه السلام از شخصی ده هزار درهم به عنوان قرض مطالبه نمود. او گفت: در مقابل این پول قرضی که میدهم وثیقه و گرو می خواهم. امام سجاد علیه السلام نخی از عبای مبارک خویش جدا نموده، به او داد و فرمود: این نخ در نزد تو وثیقه باشد. آن شخص از چنان وثیقه ناچیزی اظهار ناراحتی کرد. امام سجاد علیه السلام فرمود: آیا من به عهدی که می کنم باوفاتر هستم یا حاجب بن زاره؟ او گفت: تو باوفاتر هستی.

امام سجاد علیه السلام فرمود: با این که حاجب بن زاره کافر بود، عهد او با وثیقه نهادن یک کمان چوبی کم ارزش در برابر یکصد درهم پذیرفته شد. آیا عهد من با وثیقه قرار دادن یک نخ از عبایم وفا نمی شود؟ آن شخص از سخنان آن حضرت قانع شد و ده هزار درهم به آن حضرت قرض داد و یک نخ از عبای آن حضرت را به عنوان وثیقه گرفت و در جعبه کوچکی نگه داشت. مدتی بعد وضع مالی امام رونق گرفت. آن حضرت پول طلبکار را نزدش برد و فرمود: وثیقه را بده تا پولت را بدهم. او عرض کرد: وثیقه نخ را گم کرده ام. امام فرمود: در این صورت مال خود را از من نگیر. آیا مثل من عهد خود را سبک می شمرد؟! سرانجام وثیقه پیدا شد و امام نیز با پس گرفتن آن، پول طلبکار را پرداخت کرد.(2).


1- بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان، ص 231؛ به نقل از: ارشاد مفید، ص 206.
2- بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان، ص 233. 231؛ به نقل از: مناقب آل ابی طالب ج 4، ص 131. نکته: در این ماجرا امام سجاد علیه السلام با سخن گفتن در بارهی اهمیت وفای به عهد، اصل وفای به عهد را از اصول قطعی در زندگی امامان معرفی فرمود.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه