هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 374

صفحه 374

افراد خانواده نشستند و آن خرماها را که با زحمت فراوان بدست آمده بود، میل نمودند و گرسنگی آن روزشان برطرف گردید.(1)

حکایت 493: عزت

شخصی به امام حسین علیه السلام گفت: در وجود تو یک نوع کبر و بزرگ نمایی دیده می شود؟ امام حسین ع در پاسخ فرمود: هرگز چنین نیست. مقام کبریایی مخصوص ذات پاک خداست؛ ولی در من «عزت» وجود دارد و خداوند می فرماید: « وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ » (2)، یعنی: «عزت مخصوص خدا و رسول و مؤمنان است.(3)

حکایت 494: نصیحت زاهد

روزی امام باقر در یکی از نواحی بیرون مدینه در هوای داغ به بیل زدن و آماده کردن زمین مزرعه اشتغال داشت و بر اثر کار و گرمای زیاد هوا، عرق از پیشانی مبارکش سرازیر بود. شخصی به نام محمد بن منکدر می گوید: به حضور آن حضرت رفتم و سلام کردم در حالی که به زحمت مشغول کار بود، جواب سلامم را داد. عرض کردم: خدا کار تو را سامان بخشد آیا سزا است که بزرگی از بزرگان قریش در این هوای سوزان سرگرم دنیاطلبی شود؟! اگر در همین حال اجل تو فرا رسد، چه کار خواهی کرد؟ امام باقر در پاسخ من فرمود: هر گاه مرگ به سراغم آید و من در همین حال باشم، در حال اطاعت خداوند به سراغم آمده است که به وسیله کار، معاش خود و افراد خانواده را تأمین می کنم و از تو و دیگران بی نیاز می شوم و من از آن می ترسم که هنگام فرا رسیدن اجل، مشغول گناه باشم.(4) محمد بن منکدر عرض کرد: راست گفتی خدایت تو را رحمت کند؛ آمده بودم تو را موعظه کنم، ولی تو مرا موعظه کردی.(5)6.


1- فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه ج 1، ص 174-173؛ به نقل از: بحار الانوار ج 41، ص 33.
2- منافقون. 8
3- فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه ج 2، ص 208؛ به نقل از: بحار الانوار ج 44، ص 198.
4- أو جائنی الموت وأنا علی هذه الحال جائنی و أنا فی طاعه من الله عز و جل....
5- فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه ج 1، ص 171 - 170؛ به نقل از: فروع کافی ج 5، ص 74 نکته: نظیر این داستان در بارهی امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده است. همان، ص 76.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه