هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 400

صفحه 400

حاضران به پدرم گفتند: این آهو چه می گوید؟ پدرم فرمود: می گوید بچه ام را فلانی صید کرده، از روز گذشته تا حال شیر نخورده، خواهش میکنم آن را از او گرفته و نزد من بیاور تا به او شیر بدهم.

امام سجاد شخصی را نزد صیاد فرستاد و به او پیام داد آهو بچه را بیاور. او آهو بچه را آورد، آهوی مادر تا بچه اش را دید چند بار دستهایش را به زمین کوبید و آه جانکاه و غم انگیزی کشید و بچه اش را شیر داد. سپس امام سجاد از صیاد خواهش کرد که بچه آهو را آزاد کند. صیاد قبول کرد. امام آهو بچه را از او گرفت و به مادرش بخشید؛ آهو با همهمه خود سخنی گفت و همراه بچه اش به سوی صحرا رفتند. حاضران به امام سجاد گفتند:

آهو چه گفت؟» امام فرمود: «برای شما در پیشگاه خدا دعا کرد و پاداش نیک از برای شما طلبید.»(1)

حکایت 539: مسیحی گستاخ

پنجمین اختر فروزان آسمان امامت و ولایت امام محمد بن علی بن الحسین (علیه السلام) لقبش باقر است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت باقر العلوم می گفتند یعنی شکافنده دانش ها.

روزی مردی مسیحی به صورت سخریه و استهزا کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقره (یعنی گاو) و به آن حضرت گفت: أنت بقر یعنی تو ...!». امام بدون آن که از خود ناراحتی نشان دهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی (= صفای باطن) و خونسردی گفت: نه.

من بقر نیستم من باقرم مسیحی گفت: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. امام فرمود: شغلش این بود؛ عار و ننگی به شمار نمی آید.

مسیحی گفت: مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود. امام فرمود: اگر این نسبت ها که به مادرم می دهی، راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد و اگر این نسبت ها دروغ است، خداوند از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی.

مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود تا انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. مرد مسیحی بعد مسلمان شد.(2)83


1- داستان دوستان ج 4، ص 288؛ به نقل از: الاختصاص (شیخ مفید)، ص 299.
2- داستان راستان ج 1، ص 17؛ به نقل از: بحار الانوار ج 11، ص 83
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه