هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 437

صفحه 437

حکایت 585: بخشنده و مخلص گمنام

ابوجعفر خثعمی - که یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام است - حکایت می کند:

روزی امام صادق کیسه ای که مقدار پنجاه دینار پول در آن بود، تحویل من داد و فرمود: این ها را تحویل فلان سید بنی هاشم بده و به او نگو توسط چه کسی ارسال شده است.

خثعمی گوید: هنگامی که نزد آن شخص تهی دست رسیدم و کیسه ی پول را تحویل او دادم، پرسید: این پول از طرف چه کسی برای من فرستاده شده است؟! و سپس گفت:

خداوند جزای خیرش دهد. صاحب این کیسه، هر چند وقت یک بار، مقدار پولی را برای ما می فرستد و ما زندگی خود را با آن تأمین می کنیم؛ ولیکن جعفر صادق (علیه السلام) با آن همه ثروتی که دارد، توجهی به ما ندارد و چیزی برای ما نمی فرستد و هرگز به یاد ما فقرا نیست.(1) [معنای داشتن اخلاص و ریاکار نبودن همین است که انسان نزد خداوند شناخته شود، نه این که برای خدا شریک قرار دهد.] همچنین نقل کرده اند: شخصی خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد: یابن رسول الله! پسرعمویت به شما ناسزا گفته است و نسبت به شما بدگویی می کند.

پس از آن که آن شخص سخن چین حرفش تمام شد، حضرت به کنیز خود فرمود تا اندکی آب، برای وضو بیاورد و چون وضو گرفت و شروع به خواندن نماز نمود، آن مرد گمان کرد که حتما آن حضرت، پسر عموی خود را نفرین خواهد کرد؛ ولی برخلاف تصور او، هنگامی که امام علیه السلام دو رکعت نماز خواند، دست به دعا برداشت و برای پسر عموی خود چنین دعا نمود: «ای پروردگار من! این حق من است و من او را بخشیدم و تو جود و کرمت از من بیش تر است، او را ببخش و به واسطه ی این عملش مجازاتش نکن»، با شنیدن این دعاتعجب آن مرد سخن چین برانگیخته شد و با شرمندگی از جای خود برخاست و رفت.(2)

حکایت 586 : عاقبت ریاکاری و شرکت در مسجد

اصمعی گوید: مردی به نام بلال بن ابی برده از کوفه وارد بر عمر بن عبد العزیز شد، آن وقت که در شهر سکونت داشت، ابن ابی برده به محض ورود پس از مراسم پذیرایی ملازم6.


1- الأمالی (شیخ طوسی)، ج 2، ص 290.
2- 40 داستان و 40 حدیث از امام صادق (علیه السلام)، به نقل از: جامع احادیث الشیعه ج 7، ص 457، ح 36.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه