هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 440

صفحه 440

استفاده نمایم و در ضمن به فلان محل که رسیدیم می فروشم و سودی نیز خواهم برد.

شب در عالم خواب دیدم دو ملک از آسمان فرود آمدند یکی به دگری گفت اسامی مجاهدین را ثبت کن. شروع کرد به نوشتن. گفت بنویس این مرد به تماشا آمده دیگری را گفت بنویس برای تجارت آمده. یک نفر دیگر را نیز دستور داد که بنویسد از روی ریا و خودنمایی به جنگ حاضر شده. در این هنگام به من رسید. گفت بنویس این مرد هم برای تجارت آمده من شروع به تضرع و التماس نموده گفتم به خدا قسم من سرمایه ای ندارم که تجارت کنم تجدید نظری در تشخیص خود بدهید گفت مگر آن توبره را برای سود نخریدی.

گفتم: من تاجر نیستم، منظورم جهاد بود نه تجارت و شروع به گریه کردم. گفت پس این طور بنویس: به عنوان جهاد آمده؛ اما در بین راه توبره ای برای سود خریده، خداوند هر طور خواست درباره اش داوری خواهد کرد.(1)

حکایت 591 : مرحوم مامقانی و اخلاص او

آورده اند: شیخ محمد حسن مامقانی در زمان ریاست و مرجعیتش، موقع نماز تحت الحنک را نمی انداخت، شخصی عرض کرد: آقا! با وجود استحبابی که برای تحت الحنک است، چرا شما آن را ترک می کنید؟ آقا فرمودند: من در زمانی که طلبه بودم و آقا نبودم، تحت الحنک نمی انداختم، حالا هم نمی اندازم.

حضرت علی علیه السلام فرموده است: «قضیه العلم الإخلاص فیه»؛ فضیلت هر علمی داشتن اخلاص در آن علم است و نیز فرموده است: «قیمه کل امرئ ما یعلم»؛ ارزش هر کسی با معلومات او است. (2)

حکایت 592: نزدیکی به خدا با اخلاص عمل

محمد بن مسلم می گوید: روزی ابوحنیفه (رهبر فرقهی حنفی، یکی از مذاهب چهارگانهی اهل سنت) به حضور امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد:

پسرت موسی علیه السلام را دیدم نماز می خواند و مردم از جلویش رد می شوند و او آنها را نهیمل


1- داستان ها و پند ها ج 2؛ به نقل از: نزهه المجالس ج 1، ص 4.
2- مردان علم در میدان عمل
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه