هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 442

صفحه 442

عرض کردم: در روایت دارد: «خلص العمل فإن التناقد بصیر بصیر)، تا این حدیث را خواندم، اشک از دیدگان شان جاری شد و حال شان دگرگون گردید.(1) رو کردند به آقایان و فرمودند: بله، اگر در قیامت تنها شما باشید و من ] مسأله حل است، ولی نه، ځص العمل فإن الناقد بصیر بصیر، پس از آن هر گاه به من برخورد می کردند، می فرمودند: «خلیص العمل فإن الناقد بصیر بصیر» و حال شان دگرگون می شد. (2)

حکایت 595: اخلاص در عبادت

کنار ضریح حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مشغول دعا بودم. حالی پیدا کرده بودم که کسی آمد و سلام کرد و گفت: آقای قرائتی! این پول را بده به یک فقیر.

گفتم: آقا جان خودت بده. گفت: دلم می خواهد تو بدهی. گفتم: حال دعا را از ما نگیر، حالا فقیر از کجا پیدا کنم؟ خودت بده.

او در حالی که اسکناس آبی رنگی را لوله کرده بود و به من می داد دوباره گفت: تو بده.

آخر عصبانی شدم و گفتم: آقا جان! ولم کن. بیست تومن به دست گرفتی و مزاحم شدی.

گفت: حاج آقا! هزار تومانی است، دلم می خواهد شما به فقیری بدهی.

وقتی گفت: هزار تومانی است، شل شدم و گفتم: خوب، این جا مؤسسه ی خیریهای هست ممکن است به او بدهم. گفت: اختیار با شما. وقتی پول را داد و رفت، من فکر کردم و با خودم گفتم: اگر برای خدا کار می کنی، چرا بین بیست تومانی و هزار تومانی فرق گذاشتی؟! خیلی ناراحت شدم که عبادت من خالص نیست و قاطی دارد.(3)

حکایت 596: اخلاص در نماز

آیت الله رضا استادی در مورد نمازی های امام خمینی می گوید:

نمازی که امام در بیابان های بین کویت و عراق با چند تن از یاران خود خواند، با نمازی که در حسینیه ی جماران همراه چند رئیس جمهور و سران کشورهای اسلامی خواند و آخرین نمازهایی که ایشان در بیمارستان خواند، از لحاظ توجه و اخلاص، یکسان بود.


1- عمل را برای خدا خالص کن؛ زیرا ناقی اعمال [خداوند]، بصیر و بینا است.
2- مردان علم در میدان عمل.
3- خاطرات حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه