هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 452

صفحه 452

طبیب تحصیل کرده بر اثر بی تدبیری و سرعت تصمیم در فشار روحی ندامت قرار گرفت، به ارزش و شخصیت خویش ضربه زد و خود را نزد فارعه و دیگر افرادی که از عملش آگاهی یافتند، تحقیر نمود.(1)

حکایت 607: توهین به خلیفه

عبد الله افطس نوهی امام سجاد(علیه السلام)، مردی بود با ایمان، مجاهد و انقلابی در دوران زندگی خود برای نجات جامعه از حکومت طاغوتی بنی عباس، تلاش و کوشش بسیار نمود. در زمان هارون الرشید او را تحت الحفظ از مدینه به بغداد آوردند و به دستور هارون زندانی اش نمودند. ایام زندانی اش به درازا کشید، بسیار ناراحت شد و از آن همه ظلم و ستمی که بر وی روا داشته بودند به شدت خشمگین شد. نامه ی تندی از زندان به هارون نوشت و فریاد مظلومیت خود را با دشنام ها و بد گویی هایی که در خلال نامه آورده بود، به سمع او رساند.

هارون نامه را خواند و گفت: عبد الله افطس از ناراحتی ها و فشار زندان به تنگ آمده، این نامه را برای من نوشته تا مرا به خشم آورد و دستور قتل او را بدهم و از رنج زندان رهایی یابد و من هرگز به چنین کاری اقدام نخواهم کرد. آن گاه جعفر برمکی نخست وزیر را احضار نمود و به وی دستور داد عبد الله را شخصا تحت مراقبت بگیرد، زندانش را تغییر دهد و در جای وسیع تر و بهتری زندانی اش کند.

فردای آن روز مصادف با اول فروردین روز نوروز بود. جعفر برمکی، عبد الله را از زندان نزد خود طلبید. موقعی که او را به حضورش آوردند همان سخنان تندی را که در نامه نوشته بود به زبان آورد و هارون و دستگاه حکومت جبارش را به باد بدگویی و دشنام گرفت.

جعفر برمکی از شنیدن سخنان عبد الله برآشفت و بی تأمل دستور داد او را گردن زدند.ت.


1- اخلاق از نظر همزیستی و ارزش های انسانی (گفتار فلسفی) ج 2، ص 280؛ به نقل از: تتمه المته، ص 98. امام علی(علیه السلام) می فرماید: التدبیر قبل العمل یومنک الندم. همان، ص 281؛ به نقل از: مستدرک الوسائل ج 2، ص 308. ترجمه: عاقبت اندیشی و آینده نگری پیش از آغاز کار، مایهی ایمنی از پشیمانی است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه