هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 471

صفحه 471

ترسیدم شبهای احتکار داشته باشد. خدا بزرگ است!»(1)

حکایت 628 : شیخ جعفر کبیر و لطیفه ای فقهی

مرحوم شیخ جعفر نجفی - معروف به کاشف الغطا ۔ مدعی بود که هیچ گاه لقمه ی حرام از گلویش فرو نمی رود. روزی امین الدوله اصفهانی که مدتی هم صدر اعظم ایران بود، شیخ را به خانه ی خود دعوت کرد و دستور داد از درآمدهای دروازه و گمرکات داخلی که آن زمان می گرفتند و علما آن را حرام می دانستند، غذای مخصوص شیخ را درست کردند و غذای سایر میهمانان از درآمد معمولی و همیشگی خودش فراهم شده بود.

بعد از آن که غذا صرف شد، امین الدوله گفت: جناب شیخ! می دانید این غذاهایی که صرف شد از کجا تهیه شده بود؟ شیخ پرسید: از کجا بود؟ امین الدوله گفت: از درآمد دروازه و گمرک که حرام قطعی است. شیخ بدون تأمل قاه قاه خندید و گفت: نه، مال مجهول المالک بوده که فقط برای ما حلال است، اما اکنون شما مسؤلید که بدون اجازه ی ما از آن خورده اید.

چون این سخن شیخ با کلیه ی قواعد فقه مطابق بود و علمای آن مجلس و خود امین الدوله که تحصیلات کافی داشت، دیدند درست می گوید امین الدوله در محضر شیخ دو زانو زده، کفارهی گناه خود را پرداخت.(2) 8


1- سیمای فرزانگان، ص 369؛ به نقل از: همایی نامه، ص 21.
2- مردان علم در میدان عمل، ج 8
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه