هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 499

صفحه 499

بلند قرآن کریم است، از تو صادر نشود.(1)

حکایت 650: احترام سیده

حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید محمود بهشتی اصفهانی می فرمودند: یکی از رفقا، جناب آقای سجادی که در خیابان شیخ بهایی قنادی دارند یک شب برای من تعریف کردند: ما جهت طلاق دادن یک خانم علویه (سیده ) که شوهرش دیوانه شده بود محضر حاج آقا رحیم ارباب . رضوان الله تعالی علیه - رفتیم، هوا خیلی سرد بود و به آن علویه گفتیم که شما در خانه بایستید تا ما برویم ببینیم آقا نظرشان چیست.

وقتی قضیه را خدمت آقای ارباب عرض کردیم، ایشان فرمودند: من برای این کار معذورم و ما را راهنمایی کردند که خدمت آیت الله شمس آبادی برویم.

وقتی خواستیم از محضر آقای ارباب مرخص شویم، ایشان فرمودند: حالا آن علویه کجاست؟ گفتیم: آقا! خانم جلوی در ایستاده است.

تا این را گفتیم ایشان دست های شان را بلند کردند و گفتند: خدایا! از جانب من از حضرت زهرا سلام الله علیها - عذرخواهی کن که ما در اتاق گرم کنار بخاری نشستیم و یک علویه این مدت در سرما زیر برف ایستاد.

مرحوم ارباب این جمله را سه بار فرمودند و از خدا خواست تا از حضرت زهرا سلام الله علیها - حلالیت بگیرد.(2)

حکایت 651 : ادب آیت الله العظمی نائینی

آیت الله شیخ عبد الحسین غروی گفته است: مرحوم آیت الله العظمی نائینی خیلی مؤدب و وارسته بود، ما در نجف با ایشان همسایه بودیم و با پسرش نیز هم مکتب بودیم به امر والد نامه ای خدمت ایشان نوشتم که: ان شاء الله فلان روز عازم تبریز خواهم شد با اجازه ی شما مرخص می شوم، والسلام.

از نامه خوشش آمد و شخصی را فرستاد و مرا به حضور خواست، چون وارد مجلس


1- ماهنامه ی بشارت، شمارهی 23 (خرداد و تیر 1380)، ص 47.
2- داستان هایی از مردان خدا.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه