هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 509

صفحه 509

گرفته بود به مردم تذکر می داد که چگونه اشخاص غیور و با اقتدار از بین رفتند و اکنون سر در تودهی خاک دارند. سپس خطیبی بعد از او بالا می رفت و مردم را پند و اندرز می داد. آن روز چنان یادبود گذشته و دوران پیشین در مردم تأثیر می کرد که گریه ها می کردند و از غفلت گذشته ی خود پشیمان می شدند. با چنین عملی مردم را تذکر می دادند که عمر محدود است، پس بر چیره دستی و نیروی جوانی مغرور نشوید.(1) صائب از طول آمل دست هوس کوته دار که در این دام، به جز صید مگس نتوان کرد؟(2)

حکایت 666: آرزوی نامحدود

روزی حضرت رسول صلی الله علیه واله خطوطی به شکل مربع روی زمین و خطهای زیادی به مرکز آن رسم کردند. سپس یک خط از نقطه ی داخل مربع به طرف خارج رسم کردند و انتهای آن خط را نامحدود کردند و به حاضران فرمودند: می دانید این چه شکلی است؟ عرض کردند: خدا و پیامبر بهتر می دانند. فرمودند: این مربع و چهار گوش محدود، عمر انسان است. نقطه ی وسط، کردار انسان است و این خطهای کوچک که از اطراف به طرف نقطه (انسان) روی آورده اند، مرضها و بلاهایی است که در مدت عمر از چهار طرف به او حمله می کنند. اگر از دست یکی جان به در برد، به دست دیگری می افتد. بالاخره از آنها خلاصی نخواهد یافت و به وسیله ی یکی از آنها به عمرش خاتمه داده می شود. آن خط که از مرکز نقطه (انسان) به طور نامحدود خارج می شود، آرزو است که از مقدار عمر انسان بسیار تجاوز کرده و انتهایش معلوم نیست!(3)

کلّنا نأمل مدّا فی الأجل

و المنایا هاذمات بالأمل

لا تغرنک أباطیل المنی

والزم القصد ودع عنک العلل

انما الدنیا کظل زائل

حل فیه راکب ثم رحل (4)

حکایت 667: در آرزوی یک ماهی

مأمون به قصد فتح روم لشکر کشید. فتوحات بسیاری کرد، در بازگشت از چشمه ی دیدون» - معروف به قشیره - گذشت، آب و هوا و منظرهی دلگشای سبزه زار آن جا، چنانه.


1- پند تاریخ ج 3، صص 136 - 135؛ به نقل از: الکشکول (شیخ بهایی)، ص 6
2- صائب تبریزی.
3- پند تاریخ ج 3، صص 135 - 134؛ به نقل از: الکشکول (شیخ بهایی)، ص 33 ( در کشکول، شکل مذکور ترسیم شده است).
4- ابو العتاهیه.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه