هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 585

صفحه 585

میگردد.

ابلیس گفت: مرحبا! راه همین است. سپس این مأموریت را تا پایان دنیا به او سپرد.(1)

حکایت 762: لجام موش

در کتاب تذکره ی شیخ صفی الدین اردبیلی (650 - 735ق) آمده است: «شیخ صدر الدین»(2) گفت: یک بار زارعان به خدمت حضرت شیخ صفی الدین اردبیلی) - قدس الله سره - آمده از کثرت موش شکایت کردند که هر چه از بذرها و غلات میکاریم، موشها هنگام محصول آنها را از بیخ ساقه جویده بر زمین می ریزند. حضرت شیخ فرمود: «موش ها را لگام [لجام] زنید». مستمعان از این سخن در حیرت شدند که چه گونه می توان آنها را لگام کرد. سپس پرسیدند: «یا شیخ! این چه گونه باشد؟» حضرت شیخ فرمود: «زکات غلات و اموال تان را جدا کنید و به مسکینان دهید تا خداوند متعال کشته های شما را از آفت (و شر موش ها) حفظ کند.» زارعان همه با اعتقاد صادق توبه کرده، شرط کردند که زکات مال شان را جدا کنند. پس حضرت شیخ دست بلند کرد و دعا کرد.(3)

حکایت 763: کمینگاه ربوبی!

روزی، عمرو بن عبید بر منصور - خلیفه ی عباسی - وارد شد و سورهی مبارکهی والفجر» را قرائت کرد تا به این آیه ی شریفه رسید: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ » (4). «منصور» منظور «عمرو» را درک کرده، پرسید: پروردگار در کمین کیست؟ عمرو گفت: در کمین فردی که در حضور او مرتکب خطا می شود. ای امیر! از خدا بترس؛ زیرا در پیش روی تو آتشی افروخته شده تا کسانی را که به کتاب خدا [قرآن مجید و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) عمل نمی کنند، در کام خود فرو برد.

سلیمان بن مخالد که در آن جا حاضر بود، خطاب به عمرو گفت: ساکت شو که امیر را اندوهگین ساختی! عمرو گفت: ای ابن مخالد! وای بر تو، خود از پند و اندرز دادن به خلیفهت.


1- داستان های صاحبدلان ج 1، صص 151-150؛ به نقل از: امالی صدوق.
2- او فرزند و جانشین شیخ صفی الدین اردبیلی است.
3- نذکرهی شیخ صفی الدین اردبیلی (ترجمه ی داوود بهلولی)، ص 371
4- فجر، 14، ترجمه: به یقین پروردگار تو در کمین گاه ستمگران است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه