هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 591

صفحه 591

او رسیدم در حالی که می خواست از باغ خارج شود، دیدم اشک از چشمانش سرازیر شده و این آیه را می خواند: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ »(1).

مهدی عباسی که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، بسیار گریست و به خیزران گفت:

به خدا اگر دربارهی او این دستور را نمیدادی و از وی نگاه داری نمی کردی، دیگر با تو حرف نمی زدم آن گاه رفتار بی رحمانه و خشن زینب را تقبیح کرد و گفت: اگر نه این بود که زینب مسن ترین زنان خاندان عباسی است، او را طرد می نمودم و سوگند یاد می کردم که هرگز با وی سخن نگویم.(2)

حکایت 770: تسلیت

آورده اند: مردی را پسری فرمان یافت [وفات نمود] عبد الله ابن مزاحم به تعزیت [تسلیت ] او آمد و او را تعزیت داد و آن گه گفت:

انّا نعزّیک لا انّا علی طمع من الحیوه و لکن سنّه الدّین فما المعزّی بباق بعد صاحبه و لا المعزّی و ان عاشا الی حین یعنی: ما تو را دلداری و تسلیت می دهیم نه برای آن که خود طمع زندگی جاوید داریم، بلکه، چون در دین تسلیت دادن سنت است. نه تسلیت دهنده پس از آن دست می ماند و نه آن صاحب عزا که او را تسلیت می دهند، هر چند تا مدتی زنده بمانند و زندگی کنند.(3)

بر دوستان رفته، چه افسوس میخوری؟!

ماخود، مگر قرار اقامت نهاده ایم؟!


1- نحل، 112، ترجمه: خداوند ( برای آنان که کفران نعمت می کنند مثلی زده است: منطقهی آبادی که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزی اش از هر جا می رسید، اما نعمت های خدا را ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می دادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندام شان پوشانید.
2- سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن ج 3، صص 59۔ 57؛ به نقل از: مروج الذهب ج 3، ص 313.
3- روح الجنان و روح الجنان ج 1، ص 384، ذیل تفسیر آیهی 156 سوره ی بقره. عبد الله عباس از ابواسلم و او از ابوسنان روایت کرده است: مرا فرزندی فرمان یافت وفات نمود، نام او سنان بود و مرا به او گنیت می کردند. من او را دفن کردم. ابوطلقه خولانی حاضر بود، به من گفت: یا ابا سنان! تو را بشارت دهم؟ گفتم: بلی! گفت: مرا ضحاک از ابوموسی اشعری و او از رسول خدا صلی الله علیه واله نقل کرد: چون بندهی مؤمن را فرزندی بمیرد، خدای تعالی فرشتگان را گوید: بندهی مرا فرزندی از او ستاندید و میوهی دل او را از او جدا کردید، بنده ی من در آن حال چه گفت؟ فرشتگان گویند: بار خدایا! تو را حمد کرد و استرجاع کرد (یعنی گفت: إنا لله وإنا إلیه راجعون). ( خدای متعال) گوید: برای بنده ی من در بهشت خانه ای بنا کنید و آن را «بیت الحمد» [خانهی سپاسگزاری ] نام نهید، پس برای او در بهشت خانه ای بنا کنند و آن را «بیت الحمد» نام نهند. روح الجنان و روح الجنان ج 1، ص 380؛ ذیل تفسیر آیه ی 155 سوره ی مبارکه ی بقره.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه