هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 622

صفحه 622

سخاوت خو کرده باشی و در آن فن قایم گشته، چون متقاضیان جان (فرشتگان مرگ بر تو آیند و از تو طلب جان کنند، بی هیچ زحمتی و دردی آسان آسان جان خود را ایثار ایشان کنی و امانت حق را از حضرت باری تعالی دریغ نداری که «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَی أَهْلِهَا »(1) خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید. و بر مقتضای «وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا »(2) سوگند به فرشتگانی که (روح مؤمنان را با مدارا و نشاط می گیرند، تو را اعضا درد نکند و زحمتی و المی نباشد. نسبت به کسانی که اصلا به سخاوت نفس و ایثار مال خو نکرده اند و بداد و دهش نیاموخته البته وقتی که از ایشان طلب جان کنند، هرگز به اختیار و شادی تسلیم نکنند و خشتی پیش آرند، لاجرم بر موجب «وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا » (3) (سوگند به فرشتگانی که (روح مجرمان را از بدن های شان به شدت بر می کشند ) به زور و زحمت از او بستانند تا او را به غایت سخت آید و درد کند و رفتن خود را هیچ نخواهد.

گر مؤمنی و شیرین، هم مؤمن است مرگت ور کافری و تلخی، هم کافرست مردن (4)

حکایت 820: شیران علم!

حضرت علامه حسن زاده آملی در کتاب هزار و یک نکته می نویسد:

در سفری که ناصر الدین شاه قاجار به خراسان می رفت در سبزوار به حضور متأله سبزواری، حاج ملا هادی حکیم شرفیاب شد، در ضمن مذاکرات، از مرحوم حاجی سبزواری) پرسید: مقصود مولوی از این شعر چیست؟

ما همه شیران، ولی شیر علم (5)

حمله مان از باد باشد دم به دم

حاج ملا هادی سبزواری ) فرمودند: [مولوی با این بیت ] لا حول و لا قوه إلا بالله(6) را ترجمه میکند.(7)

در طفولیت که بودم شیرجو

گاهوارم را که جنبانید، او

از که خوردم شیر، جز از شیر او

که مرا پروزد، جز تدبیر او


1- نساء، 58
2- نازعات، 2.
3- نازعات، 1.
4- مناقب العارفین ج 1، ص 517-516.
5- شیر علم: عکس شیری که روی پرچم کشیده اند. خاقانی شاعر می گوید: شیر علم، کی بود همسر شیر ژیان و دشمن تو بی شود با تو برابر به جاه
6- هیچ توان و قوتی وجود ندارد جز از خدا.
7- هزار و یک نکته ج 2، ص 601 نکته 745.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه