هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 646

صفحه 646

گفته ی خود استغفار می کنم. سپس دستور داد آتش افروختند و در حضور تمام افسران و خواص، خورجین سربسته را با همه ی محتویاتش در آتش افکندند و سوزاندند و اثری را از نوشته ها باقی نگذاشت.

نویسندگان نامه از این کرامت نفس و گذشت اخلاقی، به حیرت آمدند و از این که نوشته ها خاکستر شد و عیبهای شان برای همیشه پوشیده نماند، آسوده خاطر گشتند و از عمل خود پشیمان شدند. مجذوب فرماندهی بزرگوار خویش گردیدند و از روی صداقت و راستی تصمیم گرفتند همواره نسبت به او وفادار بمانند.

اسماعیل بن احمد سامانی با عیب پوشی و رعایت اصول اخلاقی نه تنها خویشتن را از خطرات احتمالی رهایی بخشید، بلکه با این عمل کریمانه، عواطف افسران و سایر افراد را جلب کرد، مهر خود را در اعماق وجود شان جای داد و آنان را به وفاداری و فداکاری مصمم ساخت.(1)

حکایت 846: ضیافت انتقاد؟

مسلمه بن عبد الملک از امرای ارتش بود و در جبههی جنگ روم، سمت فرماندهی داشت. هنگامی که عمر بن عبد العزیز به خلافت رسید، مسلمه را به شام احضار نمود و اجازه داد همه روزه به حضورش بیاید. در خلال آن ایام، گزارشی به خلیفه رسید که مسلمه در زندگی خود به زیاده روی و اسراف گراییده و برای تهیه ی غذاهای گوناگون، روزی هزار درهم هزینه می کند.

عمر بن عبد العزیز از این خبر، بسیار ناراحت شد و تصمیم گرفت از مسلمه انتقاد کند و او را از این روش نادرست باز دارد. برای آن که تذکرش مفید واقع شود و به اصلاح وی موفق شود، شبی را به این کار اختصاص داد و از مسلمه دعوت کرد تا آن شب شام را به طور خصوصی با خلیفه صرف کند. این دعوت برای مسلمه باعث سربلندی و افتخار بود و با کمال میل آن را پذیرفت.

عمر بن عبد العزیز پیشاپیش به آشپز خود دستور داد که در آن شب انواع غذاها را تهیه کند، به علاوه آشی از عدس و پیاز و زیتون آماده کند و هنگامی که دستور گستردن سفره داده شد، ابتدا آش را حاضر نماید، سپس با مقداری فاصله سایر غذاها را شب موعود فرا رسید و مسلمه به ضیافت شام خلیفه حاضر شد. مجلس بسیار56


1- اخلاق از نظر همزیستی و ارزش های انسانی (گفتار فلسفی) ج 1، ص 351؛ به نقل از: جوامع الحکایات، ص 56
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه