هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 733

صفحه 733

حکایت 964 : به صورت، خسیس تر و در معنی عزیزتر

زمخشری در کتاب «ربیع الابرار» آورده: یکی از فضلای عرب مهمان امام حسن (علیه السلام) شد، بعد از طعام گفت: برای من شربتی بیاورید! امام فرمود: چه شربتی می خواهی؟ گفت:

آن شربت که چون نایافت شود، عزیزترین همهی شربت ها بود و چون یافت شود، خسیس ترین همه ی شربت ها باشد.

امام (علیه السلام) خادمان را گفت: آبش دهید. همه ی حاضران بر حدت فهم امام(علیه السلام) آفرین گفتند.(1)

حکایت 965: مثال اخلاق نیک

عصر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بود، یکی از مسلمانان فوت کرد، جنازهی او را نزد قبرکن ها بردند، آنها زمین را تعیین کرده و مشغول کندن آن شدند. زمین سخت بود، به طوری که کلنگ آنها کار نمی کرد، از این رو نتوانستند چیزی از زمین را بکنند، جریان را به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) خبر دادند و گفتند: کلنگ ما در زمین، کارگر نمی شود، مثل این که آن را بر روی سنگ سخت می کوبیم.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: چرا چنین شده؟ رفیق شما [مرده] که خوش اخلاق بود؟ ظرف آبی بیاورید.

آنها رفتند و ظرف آبی آوردند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) از آب آن ظرف، بر آن زمین پاشید، سپس فرمود: این زمین را بکنید.

قبرکن ها کندند، این بار زمین را همچون ریگ نرم یافتند که بر روی آنها می ریخت.(2) به این ترتیب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به آنها فهماند که خوش اخلاقی موجب آسان شدن کارها در دنیا و آخرت است و به عکس بد اخلاقی، باعث دشواری ها خواهد شد.

حکایت 966: خوردن بت!

در زمان جاهلیت، قبیله ی «بنی حنیفه» بتی را از غذایی به نام «خیس» (که مرگب از روغن و آرد و خرما بود) ساختند و مدت طولانی آن را پرستیدند، بعدا بر اثر قحطی و گرسنگی، به جان آن بت افتاده و آن را خوردند. شاعری در این مورد می گوید:0.


1- قصه های شیرین
2- داستان های اصول کافی؛ به نقل از: اصول کافی ج 2، ص 101، باب حسن الخلق، حدیث 10.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه