هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 739

صفحه 739

چه شود با همه سنی که خدا داده تو را عاشقت را برسانی به رفاهی، گاهی آخر ای ماه به ما هم نظری داشته باش گه و بیگاهی و گه گاهی و گاهی گاهی

حکایت 973: لقب مناسب

یکی از خلفای ستمگر عباسی به ندیمش گفت: لقبی مثل الناصر بالله یا الواثق بالله برایم پیدا کن. ندیمش گفت: قربان! لقب مناسب شما، «نعود بالله» است!(1)

حکایت 974 : حضرت موسی(ع) و مرغ ذاکر

روزی حضرت موسی (علیه السلام) به پروردگار عرض کرد: خداوندا! می خواهم آن مخلوقی را که خود را برای یاد تو خالص کرده و در طاعتت بی آلایش باشد ببینم. خطاب رسید: ای موسی! برو کنار فلان دریا تا به تو نشان بدهم آن که را می خواهی. حضرت رفت تا رسید به کنار دریا؛ دید درختی کنار دریا است و مرغی بر شاخه ای از آن درخت که به طرف دریا کج شده، نشسته است و مشغول ذکر خدا است. موسی از حال آن مرغ سؤال کرد. مرغ در جواب گفت: از وقتی که خدا مرا خلق کرده است بر این شاخه ی درخت مشغول عبادت و ذکر او هستم و از هر ذکر من هزار ذکر منشعب می شود. غذای من لذت ذکر خدا است.

موسی پرسید: آیا از آن چه در دنیا یافت می شود آرزو داری؟ عرض کرد: آری، آرزویم این است که یک قطره از آب این دریا را بنوشم. حضرت موسی تعجب کرد و گفت: ای مرغ! میان منقار تو و آب این دریا چندان فاصله ای نیست، چرا منقار را به آب نمی رسانی؟ عرض کرد: می ترسم لذت آن آب مرا از لذت یاد خدایم باز دارد. پس موسی از روی تعجب دو دستی بر سر خود زد.

حکایت 975 : کمتر از مور

امیر تیمور گورکان» در هر پیشامدی آن قدر ثبات قدم داشت که هیچ مشکلی سد راه وی نمی شد. علت را از او خواهان شدند، گفت: وقتی از دشمن فرار کرده بودم و به ویرانه ای پناه برده بودم، در عاقبت کار خویش فکر می کردم؛ ناگاه نظرم بر موری ضعیف افتاد که دانه غله ای از خود بزرگ تر را برداشته و از دیوار بالا می برد. چون دقیق نظر کردم و شمارش نمودم دیدم، آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمین افتاد و مورچه عاقبت آن دانه را بر سر دیوار برد. از دیدار این کردار مورچه چنان قدرتی در من پدیدار گشت که هیچ گاه آن را).


1- مر الربیع، ص 418. «نعوذ بالله» یعنی: به خدا پناه می بریم ( پناه بر خدا).
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه