هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 740

صفحه 740

فراموش نمی کنم. با خود گفتم: ای تیمور! تو از موری کمتر نیستی، برخیز و در پی کار خود باش، سپس برخاستم و همت گماشتم تا به این پایه از سلطنت رسیدم.(1)

حکایت 976: موشی در کوزه

در کتاب «زهه المجالس» می نویسد: شاگردی گمان قوی داشت که استادش، «اسم اعظم» دارد و اصرار می کرد که استاد او را تعلیم دهد. روزی استاد برای آزمایش، کوزهای سربسته به او داد تا برای فلان شخص هدیه ببرد و او امانت داری کند. شاگرد در وسط راه خواست ببیند که درون کوزه چیست، چون سر کوزه را باز کرد، دید موشی زنده بیرون پرید. شاگرد با کمال غضب نزد استاد رفت و لب به اعتراض گشود. استاد تبسمی کرد و گفت: می خواستم با این آزمون به تو بفهمانم کسی که این قدر امانت دار نیست که موشی را حفظ کند، چه طور می تواند اسم اعظم را حفظ کند!(2) عرض میکنم: عارف بسطامی در جواب شخصی که از او پرسید اسم اعظم کدام است، گفت: تو اسم اصغر به من بنمای تا من اسم اعظم به تو بنمایانم. آن شخص حیران شد، عارف بسطامی گفت:

همه ی اسماء حق، عظیم اند.(3)

حکایت 977: مساحت اخلاق

دکتر ذبیح الله صفا از بیهقی(4) نقل کرده که: روزی ابن سینا در مجلس درس «ابن مسکویه» گردویی را پیش وی میان مجلس انداخت و گفت: مساحت دقیق این گردو را تعیین کن .(5) ابن مسکویه نیز چند جزوهی اخلاقی(6) را به ابن سینا داد و گفت: آن قدر که تو به خواندن این جزوات اخلاقی نیازمندی، من به دانستن و تعیین مساحت این گردو نیازمند نیستم!(7)

حکایت 978: سرمایه ی یخ فروش!

فخر رازی» در تفسیرش می نویسد: یکی از بزرگان پیشین می گوید: «من معنای11


1- یکصد موضوع، پانصد داستان ج 1، ص 49.
2- یکصد موضوع، پانصد داستان ج 3، ص 35؛ به نقل از: وسیله النجاه، ص 107.
3- داستان های عارفانه
4- ظاهرا در «تتمه صوان الحکمه».
5- گفت: مساحت این گردو را به شعیرات تعیین کن.
6- شاید کتاب اخلاقی طهاره الأعراق».
7- تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، ص 211
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه