هزار و یک حکایت اخلاقی جلد دوم صفحه 76

صفحه 76

زن گفت: درست است، ولی تو راه را گم کرده ای! همان خدایی که دستور کسب و کار داده و این دکان و کسب را آراسته است. چرا تو یکسونگر شده و تنها به آیاتی که به سود تو نظر می کنی؟

فهو حسبی را شنیدستی از آن

وابتغوا من فضله رب هم بخوان

خواستند از دل توگل ای همام

وز جوارح کسب با سعی تمام

از توکل، هیچ کس بابا نشد

تا ره تزویج را پویا نشد

مرد عارف که این جسارت زن را دید به خشم آمد و گفت: تو را چه به این حرف ها و استدلال به قرآن؟ عالمان بزرگ که عمری به قرآن سر و کار دارند، در فهم آن فرو مانده و راه به حقیقت آن نبرده اند. مگر هر کسی می تواند از معانی قرآن سر در آورد. درست است که قرآن امر به کسب و کار کرده، اما بندگان را امر به توکل هم فرموده اند. بنابراین هر کس باید مطابق حال و هوای خود از قرآن دستور بگیرد.

کسب باشد ز اهل بازار و دکان

آن توکل قسمت آزادگان

عامه را خواهند سعی و اجتهاد

خاصه گان را حکم آمد اعتماد

زن گفت: گیرم که من از حقیقت قرآن بی خبرم، اما تو چرا با این ادعاهای دور و دراز از حکم قرآن غافلی؟ اگر آنچه تو میگویی درست است، پس لیس للانسان الا ما سعی چه می شود؟ مگر نه این است که بنده است. پس من هم که توکل نموده ام بیکار ننشسته ام! زن گفت: اگر توکل کار مردان خداست و جد و جهد کار مردم ساده، پس چرا انبیا و اولیای خدا همه کار می کردند؟ نوح علیه السلام کشتی ساخت، موسی علیه السلام چوب شبانی بر گردن نهاد، داوود علیه السلام به زره سازی سرگرم بود، سلیمان علیه السلام هم زنبیل می بافت، رسول خدا صلی الله علیه و آله هم شبانی کرد و هم تجارت و شیر خدا، علی علیه السلام به دست مبارک خود باغ های فراوانی احداث کرد و از درآمد آنها هزار بنده آزاد نمود؟

جمله ی اینها که خاصان حقند

چار سوق دین حق را رونقند

نان شان از دستمزد خویش بود

دست شان از آبله پر ریش بود

اما تو در خانه نشسته ای و دم از توکل می زنی؟! اگر تنبل و تن پرور نبودی از گاو نر شیر می دوشیدی! ولی افسوس که کسالت و کاهلی سبب شده که آیهی زهد و توکل بخوانی و مردم رنجدیده و زحمتکش را تحقیر کنی! دستان آن مرد پرخوری است که از قرآن تنها

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه