- مقدمه 1
- دفتر اول : پیام پارسایی 5
- فصل نخست : ماهیت ایمان 5
- فصل دوم : مراتب ایمان و کفر 10
- فصل سوم : عوامل کاهش و افزایش ایمان 18
- فصل چهارم : آثار فردی و اجتماعی ایمان 34
- فصل نخست : اقسام صفات و حالات مؤ منان 45
- دفتر دوم : صفات مؤ منان 45
- فصل دوم : صفات و نشانه های مؤ منان در قرآن 56
- فصل سوم : شرح خطبه همام 69
- مقدمه 69
- قسمت اول 70
- قسمت دوم 77
- قسمت سوم 88
- قسمت چهارم 95
- قسمت پنجم 103
- قسمت ششم 117
- قسمت هفتم 130
- قسمت هشتم 140
- قسمت نهم 153
- قسمت دهم 164
- قسمت یازدهم 173
- قسمت دوازدهم 184
- قسمت سیزدهم 195
- پی نوشتها 202
- 1 تا 90 203
- 91 تا 180 212
- 181 تا 273 221
از مقوله تضاد دانسته اند و نه تناقض ، به جهت اموری است که منشاء کفر و ایمان می شوند . در روایت مشهوری که امام صادق علیه السلام جنود عقل و جهل را شمارش می فرمایند ، ایمان را ضد کفر می دانند . الایمان وضده الکفر (33) ، حال آنکه نسبت کفر و ایمان نسبت عدم و وجود است و از نظر منطقی ، این نسبت تقابل تناقض دارد . البته در این روایت ، نظر به پیوند ناشی از کفر و ایمان دارد . پیوند با هواهای نفسانیه و امور دنیویه یا پیوند با حق که نسبت متعلق دو نوع پیوند از نوع تضاد است .
اهل معرفت نیز به چند گونه کفر قائل اند که هیچ یک از نظر فقهی کفر به شمار نمی آید اما در مسلک محبت مراتبی از کفرند . از جمله آنها جهل به امامت است ؛ کسی که امامش را نشناسد ، کافر است .
من مات و لم یعرف امام رمانه مات میته الجاهلیه (34)
کسی بمیرد بی آنکه امام زمانش را شناخته باشد به مرگ جاهلی مرده است .
مرگ جاهلی ، یعنی مرگ کفری ، این افراد از نظر فقهی چه بسا پاک هستند اما به لحاظ باطنی دچار کفر شده اند .
ضدیت با امام نیز نوعی کفر است . در این مرتبه ، شخص مطیع اوامر امام معصوم نیست . در مرتبه اول به مقام امام علیه السلام جاهل بود و چون نمی شناخت پیوند قلبی با امامت نداشت . اما در این مرتبه از کفر ، می شناسد و تخلف می ورزد .
کسانی که خود
را اهل ولایت می دانند اما در عمل ، متهورانه از دستورهای شریعت تخلف می کنند ، از نظر اهل سلوک کافرند . کسانی در وادی امامت و ولایت می توانند گام بردارند که امام شناس و مطیع امام باشند . مؤ من اهل ولایت آنچه طلب می کند ، رضای ولی است و همه زندگی برای وی ، در برابر رضای اولیا و اطاعت از آنان جنبه ابزاری دارد .
فصل سوم : عوامل کاهش و افزایش ایمان
از آنجا که ایمان مراتب و درجاتی دارد ، پس می تواند به کمال برسد یا نقصان یابد . آیات و روایات بسیاری بر این نکته تاءکید می ورزند . ایمان حقیقتی است دارای مراتب و هم مقول به تشکیک و ما به الامتیاز آن عین مابه الاشتراک آن است . خداوند در قصه حضرت ابراهیم علیه السلام در خواست ابراهیم برای افزایش ایمان را نقل می کند . آنگاه که ابراهیم علیه السلام از خداوند درخواست کیفیت زنده شدن مردگان را می کند ، از ساحت ربوبی پاسخ می شنود : اولم تؤ من آیا ایمان نداری ؟ ابراهیم می گوید بلی ولکن لیطمئن قلبی (35) آری ایمان دارم اما می خواهم به مقام اطمینان نائل شوم . یعنی ابراهیم مرتبه بالاتری از ایمان را تقاضا می کند .