خاطراتی از صالحان صفحه 237

صفحه 237

«انا للَّه و انا الیه راجعون - و علی الاسلام السلام»

مطالب جالبی در رابطه با سفارت

مرحوم حجت الاسلام آقای حاج میرزا عبدالعلی تهرانی می فرمودند: حمالی که در سفارت، هیزم جهت طبخ غذا به دوش داشت، آهسته آهسته به سوی اجاق هایی که جهت طبخ غذا تهیه نموده بودند در حرکت بود. به او گفته شد در زیر بار هیزم هستی، سریع تر حرکت کن. در جواب گفته بود می خواهم آهسته قدم بر دارم که تعداد قدم هایم زیاد شود که برای هر قدمی خداوند به من اجر و پاداش بیشتری دهد.

چشم باز و گوش باز و این عمی

حیرتم از چشم بندی خدا

در اʙƠرابطه معظم له می فرمودند: چاله هایی در اطراف اجاق های طبخ غذا جهت آب چلوهایی که آبکش می نمودند حفر کرده بودند. آب برنج ها در آن چاله ها جمع شده بود. مرد بیچاره ای در حال عبور از کنار یکی از چاله ها که آب چلو در آن جمع شده بود پایش لغزید و درون آن چاله افتاد. مردمی که در اطراف بودند تا اقدام به درآوردن او از درون چاله می نمایند خفه می شود. بیچاره جانش را در سفارت انگلیس به مالک دوزخ سپرد. یا من یسمّی فی السماء بابلیس و فی الارض بانگلیس. «اعاذنا اللَّه من وساوس الشیطان»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه